خلاصه ماشینی:
"نظریههای فراوانی در رابطه با کیفیت ارائه شده است اگر چه مرور نظریههای نشانگر وجوه مشترکی است که به مهمترین آنها اشاره میشود: -کیفیت را میتوان تعریف کرد و آن را سنجید -کیفیت پویا است -کیفیت یک مزیت است -کیفیت با انجام درست کار،سروکار دارد -کیفیت با نتایج مرتبط است -کیفیت مسئولیت هر کس میباشد -کیفیت و هزینه،رابطه جدا ناشدنی دارند -کیفیت و عملکرد مترادف هستند (دکتر لامعی،1380،ص 8-4) در سالهای اخیر نظامهای ارتقا و مدیریت کیفیت به سرعت متحول شده اند.
توجه به منابع بلند مدت سازمان،برنامهریزی راهبردی و ارائه دلایل و منطق اتخاذ این فلسفه جدید در حیطه وظایف مدیران ارشد است تا شخصا در تدارک،پیاده کردن و توسعه مدیریت کیفیت فراگیر درگیر شوند و تعهد آشکار خود را با رهبری این طرز تفکر و اداره سازمان بر اساس اصول برخاسته از آن نشان دهند.
9-به مدیران باید تاکید کرد که اجرای مدیریت کیفیت فراگیر به عنوان یک فلسفه مدیریتی که منجر به ایجاد تحول در سازمان میشود نیازمند درک صحیح،تدبیر،برنامهریزی،صبر،چالش و استقامت است(دکتر لامعی،1382،ص الف).
لذا مدیران ارشد باید خود را تغییر دهند یا زمینه تغییر را ایجاد کنند و دیدگاه سنتی خود را دور بریزند اگر قرار باشد که نظام کیفیت فراگیر توسط مدیران ارشد در سازمانها پیاده شود لازم است آنها محیط مناسب این کار را ایجاد و ترغیب کنند تا: 1-کارکنان بتوانند در قالب گروههای ارتقا با هم کار کنند.
58-طوری عمل کنند که مدیریت کیفیت فراگیر را برای کارکنان و ارائه خدمات به مشتریها تا آنجا که ممکن است آسان گردانند و بدین ترتیب موجب رضایت مشتریها را فراهم نمایند(پیپ لاین،2004)."