چکیده:
بررسیهای مربوط به روانشناسی مذهب را که در رشته روانشناسی تجربی و روان تحلیلگری از قرن 19 آغاز شده میتوان به دو گروه تقسیم کرد:بررسیهایی که به بررسی آثار مذهب بر شئون مختلف فردی و اجتماعی میپردازند و نیز بررسیهایی که به روششناسی مذهب مربوط میشوند.نوشتار حاضر به بررسیهای نوع اول پرداخته است.پژوهشهای چندی،رابطهای مثبت میان مذهب و سلامت جسمانی و روانی را نشان داده و در این زمینه دیدگاهها و الگوهای گوناگون ارائه شده است که در این مقاله به دو مورد آن یعنی نقش مذهب در مقابله با عوامل فشارزا و مدلشناختی مذهب اشاره شده است.برخی از بررسیها به ارتباط میان مذهب و اختلالهای شخصیت پرداختهاند.در این مورد ابعاد درونگرایی- برونگرایی،بعدهای رواننژندی،بعد روانپریشی و نیز اختلال شخصیت وسواسی و منبع کنترل درونی و بیرونی در رابطه با مذهب مورد توجه بودهاند.اثر مذهب بر پدیدههای اجتماعی نیز در مشاوره و رواندرمانی کاربردهای زیادی یافته است.
خلاصه ماشینی:
"گستره پژوهشهای روانشناختی در حوزه دین دکتر محمد خدایاری فرد* ،دکتر باقر غباری بنات** ، دکتر محسن شکوهی یکتا*** چکیده بررسیهای مربوط به روانشناسی مذهب را که در رشته روانشناسی تجربی و روان تحلیلگری از قرن 19 آغاز شده میتوان به دو گروه تقسیم کرد:بررسیهایی که به بررسی آثار مذهب بر شئون مختلف فردی و اجتماعی میپردازند و نیز بررسیهایی که به روششناسی مذهب مربوط میشوند.
پژوهشهای چندی،رابطهای مثبت میان مذهب و سلامت جسمانی و روانی را نشان داده و در این زمینه دیدگاهها و الگوهای گوناگون ارائه شده است که در این مقاله به دو مورد آن یعنی نقش مذهب در مقابله با عوامل فشارزا و مدلشناختی مذهب اشاره شده است.
در زمینۀ افکار و اعمال وسواسی،مالتبی27 (1995) در پژوهشی که روی دو نمونه از مردان و زنان آمریکایی و انگلیسی انجام داد دریافت که بین اعمال وسواسی و باورهای مذهبی رابطۀ معنیداری وجود دارد.
2-شخصیت و باورهای مذهبی بررسی ارتباط بین مذهب و ابعاد گوناگون شخصیت نیز مورد توجه پژوهشگران بوده استن.
مالتبی(1995)با استفاده از پرسشنامۀ شخصیتی آیزنک7 ،در نمونهای از زنان آمریکایی(19 تا 73 ساله)رابطۀ بین ابعاد درونگرایی -برونگرایی8 ،رواننژندی9 روانپریشی10 شخصیت را با میزان حضور در کلیسا و نیز انجام عبادات فردی، مورد بررسی قرار داد و دریافت که تنها بین بعد روانپریشی،شخصیت و مؤلفههای مذهبی رابطۀ منفی معناداری وجود دارد.
این پرسش برای بسیاری از درمانگران پیش میآید که آیا میتوان با ارائه یک«توصیه دینی»به بیمار،درجاتی از آرامش روانی را به او بخشید؟کسانی که بر نقش سنتی دین در رواندرمانگری تأکید دارند،باور دارند که لازمه درمان مؤثر،گسترش ایمان دینی است(آلستون و همکاران،1376)."