چکیده:
با آغاز عصر نوزایی و پس از آن انقلاب صنعتی و انقلاب کبیر فرانسه، مدنیت غرب دچار تحولی عظیم شد که تمدن اسلامی در مواجهه با آن، آشکارا خود را در موضع ضعف می دید. گویی تمدن اسلامی پس از دوران طلایی خود بین سده های دوم تا هفتم هجری، به دوران افول خود رسیده بود. این امر موجب شد اندیشمندان جهان اسلام به بررسی سیر تمدن اسلامی، جریان های فکری و سنت های رایج آن بپردازند. بخش وسیعی از جریان فکری مذکور، توسط متفکران و روشنفکران عرب صورت گرفت. اینان برای پاسخ به عقب ماندگی جوامع مسلمان، به ویژه کشورهای عربی و شکست های سیاسی، اقتصادی و علمی شان در مواجهه با جهان غرب، بر آن شدند تا با واکاوی سیر اندیشه و سنت های متداول مذهبی و عرفی شکل یافته در مدنیت اسلامی، درصدد مرتفع ساختن مشکل فو ق الذکر و بهبود شرایط حاکم بر سر زمین های اسلامی و بازگشت تمدن اسلامی به دوران اوج برآیند. در این میان، جریان های روشنفکری چون جریان اصلاح دینی، جریان غرب گرای لیبرال، ناسیونالیسم عربی، بنیادگرایی اسلامی و... شکل گرفت و متفکران برجسته ای نظیر طه حسین، هشام شرابی، محمد آرکون، نصر حامد ابوزید و محمد عابد الجابری پا به عرصه نهادند و آغازگر جریان های فکری روشنگرانه در جهان عرب شدند.
خلاصه ماشینی:
"بررسی و نقد آرا و نظرات الجابری بررسـی سـیر فکـری الجابـری در آثـار او، بیانگـر آن اسـت کـه در تألیفـات خـود بـه نقـد میـراث یـا بنابـر گفتـه خـودش ، بـه واکاوی سـنت پرداخته اسـت و هـدف خـود را از ایـن بررسـی چنیـن بیـان مـی دارد: «هدفـی کـه بـه سـوی آن نشـانه رفته ایـم معاصرکـردن میــراث بــا خــودش اســت در دایــره معضــل نظــری و محتــوای معرفتــی و مضمــون ایدئولوژیکــی ، امــری کــه ایجــاب می کنــد در محیــط خــاص معرفتــی و اجتماعــی و تاریخــی خــودش بــه آن پرداختــه شــود ...
الجابــری در ایــن فصــل کوشیده اســت دیدگاه هــای مختلــف خاورشناســان برجســته و نیــز روش آنـان را در بررسـی فلسـفه اسـلامی ارائـه دهـد و چنیـن بیـان مـی دارد کـه «مـراد مـا در این جــا شــرایط عینــی ، تاریخــی و روشــی اســت کــه از درون ، نــگاه اروپاییــان را در طـی قـرن گذشـته و آغـاز ایـن قـرن بـه تاریـخ فلسـفه متوجه سـاخته کـه دقیقـا همان دوره ای اســت کــه حرکــت خاورشناســی در آن نضــج گرفته اســت .
نتیجه اگرچـه بسـیاری از مطالبـی را کـه الجابـری دربـاره روح حاکم بر فلسـفه مشـرق اسـلامی و شــرایط تکویــن و رشــد آن بیــان می کنــد از صحــت و واقعیــت تاریخــی برخــوردار اســت ، امــا ذکــر ایــن نکتــه ضــروری اســت کــه الجابــری در بررســی فلســفه مشــرق دچـار همـان ایـرادی شده اسـت کـه خـود بـر ایـن فلسـفه وارد می نمایـد.
الجابـری در مواجهـه بـا ایـن فلسـفه بـا نگاهـی ایدئولوژیـک و بـا نگرشـی همسـو بـا دفـاع از اندیشـه قومیـت عربـی بـه بررسـی فلسـفه مذکـور و فیلسـوفان شـرق پرداخته اسـت و درواقـع بررســی های وی براســاس دیدگاه هــای سیاســی و ایدئولوژی محــور و در خدمــت تفکــر قومــی صــورت گرفته اســت کــه ایــن مــورد تــا حــدودی از اعتبــار علمــی جســتارهای وی می کاهــد."