چکیده:
سازمان پرورش افکار که آینه تمام نمای آمال حکومت رضاشاه و «مرکز تجمع آرمان ها
و برآیند نهایی فعالیت فرهنگی» نظام بود، ایدئولوژی یکسان سازی فرهنگی را مدنظر
داشت و لاجرم با نگاهی تمرکزگرا و اقتدارطلبانه به امور و شئونات اجتماعی می نگریست،
یعنی قائل به اعمال نظر یک جانبه از بالا به پایین با زور و اجبار، بی توجه به نیازهای
طبقات اجتماعی بود. درنتیجه این آینه پندار با آشوب زمانه تیره شد و در پی حمله
متفقین به ایران و فروپاشی نظام رضاشاهی در 1320 فروریخت. در نیمه دوم سال 1321
کانون هدایت افکار که کارش منحصرا سخنرانی برای رجال دولتی بود و ظاهرا تا سال
1326 دوام داشت، تاسیس شد که البته موضوع سخن ما نیست.
خلاصه ماشینی:
(دلفانــی ، ١٣٧٥) سـازمان پـرورش افـکار آینـه تمام نمـای آرمـان رضاشـاهی بـود، یعنی ایجـاد وحدت فکـری و اتحـاد معنـوی و «اتفـاق کلمـه » (سـعید نفیسـی ) و تقویـت روحیـه ملی گرایـی بـا گرایش هایـی یکدسـت و همگـون و پی ریـزی هویـت واحـد از طریـق ترویـج «افـکار میهن دوســتی و شاه پرســتی » و امحــاء تشــتت و جداســری و ارتقــای فرهنــگ عمومــی و وجـدان ملـی بـا تفهیـم معنـای اصلاحـات حکومتـی و علاقه مندکـردن مـردم بـه آن تـا قـدرش را بداننـد و از حکومـت حمایـت کننـد و در یـک کلام ، تربیـت ارادٔە قدرتمنـد ملــی ، کــه یک زبانــی و وحــدت تن پــوش (هم شــکلی ظاهــری ) صورت هــای نمایانــش ̨ قلمـداد می شـود.
بـا ایـن وجـود، دولـت ایجـاد سـازمان ویـژه ای بـرای پـرورش و توحیـد افـکار عامـه و هدایـت آنـان بـه سـوی قبـول زندگـی نویـن را بـا اسـتفاده از همـه وسـایل و عوامـل تربیتـی (مطبوعـات ، نشــریات ، کتاب هــای کلاســیک و عام المنفعــه ، ســخنرانی عمومــی ، نمایــش ، ســینما، رادیـو، موسـیقی و سـرودهای میهنـی ) ضـروری تشـخیص داده اسـت و اندکـی بعـد بـا صراحـت بیشـتریـ کـه حاکـی از دغدغـه و نگرانـی حکومـت بـودـ اظهـار داشـت طـرح ســازمان پــرورش افــکار، همتــای نقشــه عمــران و آبــادی کشــور اســت و همان گونــه کــه ایــن نقشــه ، اســباب بهبــودی زندگانــی مــادی مــردم را فراهــم مــی آورد، ســازمان پـرورش افـکار نیـز موجـب تعالـی زندگانـی معنـوی و تغییـر طـرز تربیـت و تفکـر آنـان هماهنــگ بــا روح مقتضیــات عصــر و زمانــه می شــود کــه بی گمــان از بهبــودی احــوال ورمـادی ، بسـی دشـوارتر اسـت .