چکیده:
کتاب باغ همیشه سبز، جزو آن دسته از آثاری است که برای مخاطب عام جذابیت دارد و از ترجمه بسیار روانی برخوردار است؛ با این حال ترجمه و انتشار فراوان کتب مقدماتی در حوزه تصوف و عرفان اسلامی، پژوهشگر این وادی را با در نظر گرفتن چاپ آثار مشابه، اقناع نمی کند. به نظر می رسد علت ترجمه چنین کتب میان مایه ای را باید در کاهلی پژوهشگران و اساتید رشته های تاریخ تصوف و عرفان اسلامی در راهنمایی های ضعیف به مترجمان دانست که هنوز برگردان آثار مقدماتی را پیشنهاد می دهند. کتاب مزبور به پنج فصل تقسیم شده است که سایه تاثیرات الهیات مسیحی بر تصوف را کاملا می توان در آن مشاهده کرد. در این نوشته تقسیم بندی های سنتی تاریخ نگارانه حوزه تصوف که در این کتاب نیز وجود دارد، نقد و راهکارهایی به منظور متمرکزشدن بر خرده گفتمان های ایستا همچون ادیان هندوبودایی در شرق پیشنهاد می شود تا بتوان از نگاه متصلب شرق شناسان در برجسته کردن تاثیر الهیات مسیحی بر عرفان اسلامی، فاصله گرفت.
خلاصه ماشینی:
حـال بایـد نیـک نگریسـت کـه اگـر کتابـی پـس از این همـه مدت منتشـر می شـود، آیـا هنـوز ارزش های علمـی و مطالـب تـازٔە خـود را بـرای مخاطبـان ویـژه و محققـان ایـن حوزه حفـظ کرده یـا دیگـر بـه کتابـی مقدماتـی در میـان آثـار تألیفـی تصـوف تبدیـل شده اسـت ؟ تعریف و تمجیـد آنـه مـاری شـیمل از کتـاب بـاغ همیشه سـبز، دلیـل قانع کننـده ای اسـت که کتـاب را در زمـان انتشـارش ، اثـری جـدی تلقی کنیـم .
ایــن نکتــه را نیــز نبایــد از نظــر دور داشـت کـه مترجـم در مقدمـه کتـاب نیـز درخصـوص تأثیـر الهیـات مسـیحی بـر جنبــش زهــاد مســلمان بــا نویســندٔە کتــاب همراهــی می کنــد.
بــه نظــر می رســد تقســیم بندی های تاریخ نگارانــه از تصــوف بــه بازنگــری مجــددی براســاس روش «باستان شناســی دانــش » نیــاز دارد تــا جنبــش زهــاد را بــا ویژگی هایــی کـه دارد، متفـاوت از جنبـش تصـوف در سـده های پنجـم و ششـم هجـری نشـان دهـد و آن تاریـخ یکدسـت و پیوسـته از تصـوف کـه تـا بـه امـروز نشـان داده شـده و مـورد مناقشــه اســت ، بــه فراموشــی سپرده شــود.
(هجویــری ، ١٣٩٢: ٢٨٦) گرچــه شرق شناســانی همچــون لویــی ماسـینیون تمایـل دارنـد حـلاج را تحـت تأثیـر اندیشـه های هلنیسـتی و مسـیحی بـه شــمار آورنــد (میســن ، ١٣٩١: ٤٧) و در ایــن میــان نیــز ترجمه هایــی مطابــق ســلیقه خــود از آثــار حــلاج ارائــه دادنــد (نوری ئوزتــرک ، ١٣٩٠: ١٦٠) بــا این حــال نمی تــوان ایـن موضـوع را نادیـده گرفـت کـه یکـی از مـوارد اتهـام حـلاج ، ارتبـاط وی بـا پیـروان ادیــان شــرقی در ســرزمین های تبــت و چیــن و هنــد بــود.