چکیده:
ایران، سرزمینی کهن با پیشینهای غنی و هنرهایی اصیل است که در بسیاری از ادوار تاریخی، توانسته آبشخور هنرهای سایر ممالک نیز باشد. تنوع و گوناگونی این هنرها بهاندازهای است که این کشور را در رده نخستینها در جهان قرار داده و موجب شده هنرمندان سایر ملل نیز شیفته هنرهای سنتی این مرز و بوم شده و سعی در تاثیرپذیری از آنها داشته باشند. یکی از هنرهای سنتی، گلیمبافی است که ریشه و قدمتی همپا یا کهنتر از قالی دارد و بیمناسبت نیست که ایران را خاستگاه بافت قالی و گلیم بدانیم؛ چراکه یافتههای منطقه پازیریک، موید این مطلب است. از این بین، استان چهارمحال و بختیاری، بستر مناسبی برای کشاورزی، دامپروری و درنهایت تولید مواد اولیه مورد نیاز این دستبافتهها بوده است. لذا در کتاب نگرشی بر گلیمبافها در استان چهارمحال و بختیاری، پس از معرفی و شناسایی تاریخچه تولید گلیم در جهان و ایران، بهطور جزئی به گلیمبافی استان چهارمحال و بختیاری پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
"در گذشـته ، تنـوع در طـرح ، نقـش و کاربـرد دسـت بافته های گلیمی به خصـوص عشـایر بختیـاری در اسـتان چهارمحـال و بختیـاری، بسـیار مشـهود بـود؛ چه بسـا هم اکنـون انـواع و اقسـام آن هـا را در مجموعه هـای شـخصی برخـی تاجـران فـرش در داخـل و خـارج از کشـور، میتـوان یافـت امـا بـا ایـن وجـود و هم اکنـون ، اثــری از ایــن تولیــدات اصیــل مشــاهده نمیشــود و اگــر امــروز بــه زیست بومشــان برویــم ، همــه در برابــر هجــوم بیامــان جهانیشــدن در ازای زمــان انــدک از زندگــی آبــا و اجدادیشــان فاصلــه گرفته انــد؛ امــا شــگفت انگیز اســت کــه به واســطه همیــن دســت بافته ها، نامشــان در جهــان زنــده مانــده اســت .
نویســنده محتــرم ، بایــد بــه ایــن نکتــه توجــه میکردنــد کــه در مناطقــی کــه دســت بافته های گلیمــی بافتــه میشــوند بــا توجــه بــه تکنیــک بافــت و فرهنــگ بومــی، اصطلاحــات کاربــردی و شناخته شــده ، متفــاوت هســتند کــه اهــل فــن از ایـن تفـاوت واژه هـا مطلع انـد؛ بـرای مثـال در شـمال غـرب در مناطـق آذربایجـان ، اردبیــل و به خصــوص شاهســون ها «ورنــی»، جنــوب غــرب و در قشــقایی ها «رنــد یــا ورنــی»، جنــوب شــرق ، کرمــان و عشــایر افشــار «شــیرکی پیــچ »، در عشــایر بختیـاری «سـرانداز و به نـدرت رنـد» و در برخـی مناطـق دیگـر، به نـام «سـوماک یـا سـوماخ » معمـول اسـت .
واضــح و مبرهــن اســت کــه برخــی نقش مایه هــای معرفیشــده در فصــل پنجــم کتــاب ، مثــل شــتر، اردک، طــاووس ، پروانــه ، خرگــوش ، لاکپشــت ، ســگ ، ســرمه دان و شــانه ، مربــوط بــه دســت بافته های گلیمــی اســتان چهارمحــال و بختیــاری نیســتند و در ســایر هنرهــا به خصــوص فــرش اســتان ، ایــن نقــوش هرگــز مشــاهده نشــده و نمیشــوند و در جــای دیگــر (ص ."