چکیده:
ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ ﻓﺮدوﺳﯽ ﯾﮑﯽ از ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ اﺛﺮﻫﺎی ادﺑﯽ و ﺣﻤﺎﺳﯽ اﯾﺮان اﺳﺖ ﮐﻪ در آن روح ﺣﻤﺎﺳﯽ، ﻣﻠﯽ و ﺗﺎرﯾﺨﯽ ﻣﻠﺖ اﯾﺮان ﺑﻪ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﮐﺸﯿﺪه ﺷﺪه اﺳﺖ اﯾﻦ اﺛﺮ را ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ ﭘﮋوﻫﺎن ﻫﻤﻮاره ﺑﻪ ﺳﻪ ﺑﺨﺶ اﺳﻄﻮره ای، ﭘﻬﻠﻮاﻧﯽ و ﺗﺎرﯾﺨﯽ ﺑﺨﺶ ﺑﻨﺪی ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ در اﯾﻦ ﺑﯿﻦ ﺑﺨﺶ ﺗﺎرﯾﺨﯽ آن ﻫﻤﻮاره ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ اﻫﻞ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﻮده اﺳﺖ، در اﯾﻦ ﺑﺨﺶ ﺑﻪ ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﺗﺄﺳﯿﺲ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ ﺗﻮﺳﻂ اردﺷﯿﺮ ﺑﺎﺑﮑﺎن ﺗﺎ ﺷﮑﺴﺖ ﯾﺰدﮔﺮد ﺳﻮم و اﺳﺘﯿﻼی اﻋﺮاب ﺑﺮ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﭘﺮدازد. ﻓﺮدوﺳﯽ درﺑﺎره اردﺷﯿﺮ ﺑﺎﺑﮑﺎن ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﻣﻔﺼﻞ ﺑﻪ اراﺋﻪ ﮔﺰارﺷﯽ از زﻧﺪﮔﯽ و ﺣﮑﻮﻣﺖ وی و ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﺷﮑﺴﺖ اردوان اﺷﮑﺎﻧﯽ و ﺗﺄﺳﯿﺲ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﭘﺮدازد. در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺳﻌﯽ ﺷﺪه اﺳﺖ رواﯾﺖ ﻓﺮدوﺳﯽ در ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ از اردﺷﯿﺮ ﺑﺎﺑﮑﺎن ﺑﺎ ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ ﺛﻌﺎﻟﺒﯽ (ﻏﺮر ﺳﯿﺮ اﺧﺒﺎر ﻣﻠﻮک اﻟﻔﺮس) ﺳﻨﺠﯿﺪه ﺷﻮد ﺗﺎ ﻣﯿﺰان وﻓﺎداری ﻓﺮدوﺳﯽ ﺑﻪ ﺗﺎرﯾﺦ و رواﯾﺖ ﻫﺎی ﺗﺎرﯾﺨﯽ او در ﮐﻔﻪ ﺗﺮازو ﻗﺮار ﮔﯿﺮد.
خلاصه ماشینی:
» (فضایلی، ١٣٦٨: ٢) ثعالبی با ادبای دوران خود مراوده داشت و از آن ها کسب فیض مینمود وی از ابوبکر خوارزمی ادیب مشهور شیعه مذهب بهره میبرد و از او درس میآموخت ، کسان دیگر چون ابوالفتح بستی از دیگر همنشینان و دوستان او بوده اند، خود او میگوید «در سه سفری که با ابوالفتح بستی به نیشابور کردم از سخن زیبا و محضر نیکو حسن معاشرت او با شادمانی و مؤانست بسیار بهره بردم و چون در نزد او بودم گویی از نعیم بهشت برخوردار بوده و از میوه های بی همتای درخت پربار هنرش برمی چیدم و از نکته پردازیهای او بهرمند میشدم و چون از نیشابور دور میشد نامه های خود را از من دریغ نمیداشت و هرگز از نشانه های مهر و کرامت وفایش تهی دست نبودم » (ثعالبی، ١٣٦٩: ٣٢٤) او کتاب «یتیه الدهر و محاسن اهل العصر» را درباره زندگانی بزرگان و ادبا و شعرا و رجال بزرگ نوشته است و در این کتاب تاریخ را با ادبیات و ادب درآمیخت ، او دارای حافظه ای قوی بوده است به همین دلیل برای تحریر این تذکره گاه از حافظه خود بهره میبرد، و آثار و اشعاری را که از هم عهدان خود میشنید به حافظه میسپرد و ثبت میکرد «گاهی بی دقتی در نقل اشعار و نسبت دادن شعر شاعری به شاعر دیگر در کار او را مییابد که از جمله معایب اوست ، ثعالبی شرح حال هم نشینان و مجالسان ادبی خود را آن چنان با شور و شوق بیان میکند گویی این معاشرت ها همه شرح زندگی پرنشاط او بوده است » (بروکلمان ، ١٣٨٥: ٨٣) و «او در هر روش نثر مصنوع و مرسل استاد بود.