چکیده:
شعر امروز در پهنـه بیکران تخیّـل پدیدهها را به نوعی متفاوت با گذشته میبیند و ذهن مخاطبان را در رویارویی با سازههای تصویری با چالشهای غیرمنتظره روبهرو میسازد. گرایش شاعران امروز به گریز از تصویرپردازیهای تکراری و حرکت بیوقفه ذهن آنها در مسیرهای نامکشوف شعرشان را در طیفی موّاج از تصاویر هنجارگریز شناور کرده است. برگستره این گرایشهای عادتگریزانه، شاعران معاصر ایران و عراق با توجّه به قرابتهای خاصّ فکری و فرهنگی، با به کار بردن دیگرگونه واژگان در ساخت تصاویر بدیع، چشماندازهای نوینی را دربرابر دیدگان میگشایند، بهگونهای که بخشی از تصاویر آنان با جهشهای محسوس تا افقهای دگردیسی در اصول معنایی زبان پر میکشند و در ساحت آشناییزداییهای نامنتظر فرود میآیند.
مبنای کار ما در این پژوهش پاسخ به این پرسش است: مهمترین شاخصهای مشترک سرودههای شاعران این دو سرزمین، که رابطه معمول میان نشانه و مصداق را درهم ریخته و در عرصه معنایی زبان تنش ایجاد کردهاند، کداماند؟
نتایج این پژوهش نشان میدهد که شیوههای تحوّلیافته تصویرپردازیهای شاعرانه در سرودههای شاعران این دو سرزمین، با «آشناییزدایی از مقیاسهای سنجش»، «گریز از یافتههای بصری و اعتماد بر انگارههای ذهنی»، «جابهجاییهای نامانوس»، «تعابیر دیگرگون از طبیعت» و «توصیف زمان با صفات مکانی»، جلوههایی مشابه از هنجارگریزی معنایی را ارائه کردهاند.
خلاصه ماشینی:
"سیراب شدند زآن که در اوج عطش / آن حادثه را به شوق آشامیدند (همان ٤٣٧) چنین عدولی از اصول معنایی زبان در نزد امین پور با «چشیدن خسـتگی »، جلـوه ای ملموس تر به خود گرفته است : قطره قطره خستگی را می چشید/ دست بر پیشانی دل می کشید (همان ٤١١) سهراب سـپهری نیـز، در کـاربردی بـدیع و دور از ذهـن ، واژة «نـور» را در محـور همنشینی با فعل «نوشیدن » قرار می دهد: باغ باران خورده می نوشید نور (سپهری ١١٠) سپهری در نمونۀ زیر نیز، با پرده برداری از تصویری زیبا و دل ربا، فعل «نوشـیدن » را با ترکیب بدیع «شوکران بنفش خورشید» همراه می کند: شوکران بنفش خورشید را/ در جام سپید بیابان ها لحظه لحظه نوشیدم (همان ٦٠) «نوشیدن گرمای دوزخ » در پاره شعر زیر، جلوه ای دیگر از هنجـارگریزی معنـایی را در شعر سپهری به تصویر می کشد: و من روی شن های روشن بیابان / تصویر خواب کوتاهم را می کشیدم / خوابی که گرمی دوزخ را نوشیده بود/ و در هوایش زندگی ام آب شد."