چکیده:
در نوزده آیه از آیات قرآن کریم، از«روح»و اوصاف آن سخن به میان آمده است.حقیقت و
مصادیق روح، کیفیت ارتباط روح با انسان و فرشتگان، کارکردها و آثار و نیز تجرد و مادّیت روح
از دیرباز در میان مفسران و متکلمان اسلامی مورد کنکاش بوده است. در دیدگاه رایج، روح در
قرآن دارای مصادیق گوناگون، از جمله نفس ناطقة انسانی است؛ اما بر اساس دیدگاه آیت الله
محمد باقر ملکی میانجی رحمه الله،هیچیک از این آیات بر نفس انسانی دلالت ندارند . این نظریه،
تفسیر به روح القدس را وحدت بخش تمام آیات روح و استدلال به این آیات برای تجرد نفس را
خالی از دلیل می داند. تبیین شان علمی روح القدس، کیفیت ارتباط وجودی آن با حاملان این
روح، و تحلیل جایگاه آن در نبوت و ولایت، تلاشی دیگر در این معناشناسی است. گذشته از
مدلول ظاهری آیات،روایات اهل بیت علیهم السلام مستند مهمّ این مفسر برای تفسیر روح
به روح القدس است.
خلاصه ماشینی:
"او بر این باور است که روح در قرآن به معنای «روح القدس » و علم اعطایی از جانب خداوند سبحان به انبیا و اوصیاست و روایات معصومان ع هم تفسیر دیگری دربارة حقیقت روح برای مجموعة این آیات بیان نمی کند.
آیت الله ملکی نیز هرچند اطلاق روح به جبرئیل را پذیرفته ، در جای دیگر نظر نهایی خود را این گونه بیان کرده است : «شاید اطلاق واژة روح در این آیات بر بعضی اشخاص ، مثل جبرئیل و عیسی ع، به اعتبار دارا بودن عرش علم و حیات و قدرت باشد» (ملکی میانجی ، ١٤٠٤ق ، ٦: ٨٧).
از طرفی ، تأمل در این آیات نشان داد طرح موضوع روح در کلام الهی با برخی مباحث اعتقادی ، به ویژه بحث نبوت و امامت در هم تنیده است ؛ از این رو، عدم پذیرش تفسیر روح به نفس ناطقه و نیز تبیین جدید از روح القدس در این نظریه ، موجب تغییر نگرش به آموزه های کلامی مطروح در آیات روح است .
هرچند متکلمان امامیه در اصل این گسترة زمانی اتفاق نظر دارند (مفید، ١٤١٣ق (ج ): ١٦٥؛ طوسی ، ١٤٠٦ق : ٢٦؛ حلی ، ١٤٢٦ق : ١٩٢؛ فاضل مقداد، ١٤٠٥ق : ٣٠٤)، اما در استدلال به اثر ویژة روح القدس و بهره بردن از احادیث آن ، غفلت شده است .
مدد به شبهة عدم علم پیامبر ذیل آیه «ما کنت تدری ما الکتاب و لا الایمان » اگر مقام تعلق روح القدس به نبی ، پیش از نبوت و رسالت است ، نبی اکرم ص هیچ گاه جاهل به کتاب و ایمان نخواهد بود؛ از این رو، دخالت دادن حیثیت زمانی در تفسیر جملة مزبور نادرست است ."