چکیده:
دوﮔﺎﻧﮕﯽ ﯾﮑـﯽ از ﻣﺒﺤـﺚ ﻫـﺎی اﺟﺘﻤـﺎﻋﯽ ﺑﺮﮔﺮﻓﺘـﻪ از اوﺳﺘﺎﺳـﺖ. ﻣـﺘﻦ ﮔـﺎتﻫـﺎ ﻧﺸـﺎن دﻫﻨـﺪه ﺗﺴـﻠﻂ دو ﻧﯿــﺮوی ﺣــﺎﮐﻢ ﺑــﺮ ﺟﺎﻣﻌــﻪ اﺳــﺖ ﮐــﻪ ﻫــﺮ دو ﻣﻮﺟﻮدﯾــﺖ ﺧــﻮد را از اﻫــﻮراﻣﺰدا ﻣــﯽﮔﯿﺮﻧــﺪ. ﭘــﯿﺶ از زرﺗﺸــﺖ در ﺟﺎﻣﻌــﻪ آرﯾــﺎﯾﯽ ﺷــﺎﻫﺪ ﮐﺜــﺮت ﺧــﺪاﯾﺎن ﻫﺴــﺘﯿﻢ اﻣــﺎ ﭘــﺲ از ﻇﻬــﻮر زرﺗﺸــﺖ، اﻫــﻮراﻣﺰدا ﺑــﻪ ﻋﻨﻮان ﺧﺪای واﺣـﺪ در ﺻـﺪر و ﺳـﭙﻨﺖﻣﯿﻨـﻮ و اﻧﮕـﺮهﻣﯿﻨـﻮ در ﻣﺮﺗﺒـﻪای ﭘـﺎﯾﯿﻦﺗـﺮ ﻗـﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨـﺪ . ﺑﺮﺧـﯽ ﺑﺮاﯾﻦ ﻋﻘﯿﺪهاﻧﺪ ﮐﻪ اﻧﺪﯾﺸﻪ دوﮔـﺎﻧﮕﯽ ﯾـﮏ اﻧﺪﯾﺸـﻪ اﻧﺘﺰاﻋـﯽ اﺳـﺖ و دﯾـﻦ زرﺗﺸـﺖ دوﮔﺎﻧـﻪﭘﺮﺳـﺖ ﺑـﻮده، درﺣــﺎﻟﯽ ﮐــﻪ ﭼﻨــﯿﻦ ﻧﯿﺴــﺖ. اﯾــﻦ دوﮔــﺎﻧﮕﯽ زﯾــﺮ ﻧﻈــﺮ اﻫﻮراﻣﺰداﺳــﺖ و ﻧﺸــﺎندﻫﻨــﺪه آزادی و اﺧﺘﯿــﺎر اﻧﺴــﺎن اﺳــﺖ. آﻣــﻮزه دوﮔــﺎﻧﮕﯽ ﯾــﮏ ﻣﺒﺤــﺚ ﻓﺮﻫﻨﮕــﯽ ﻧﺸــﺎت ﮔﺮﻓﺘــﻪ از ﺷــﺮاﯾﻂ اﺟﺘﻤــﺎﻋﯽ آرﯾــﺎﯾﯽﻫــﺎی ﻋﺼﺮ زرﺗﺸﺖ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻌﺪﻫﺎ در اﯾﺮان ﻧﯿﺰ ﮔﺴﺘﺮش ﭘﯿﺪا ﻣﯽﮐﻨﺪ.
خلاصه ماشینی:
"معــین بــه نقــل از دومزیــل مــینویســد: «در مقابــل خــدا، ملکوت (روشــنایی و ترقــی)، دنیــای شــر و تاریکی قرار دارد، اعتقاد بـه ایـن ثنویـت از خصوصـیات تفکـر ایرانـی آریـایی اسـت کـه جـز تـاریکی و شر در آن دیده نمیشود و دنیای شر تحـت فرمـان روح هـای پلیـد اسـت کـه هـریـک در پـی مـرگ و انهــدام حیوانــات هســتند و ایــن در واقــع درســت همــان شــرایطیاســت کــه اوضــاع اجتمــاعی زمــان زرتشت را در بر گرفته است »( معین ،١٣٣٥: ٤٣).
ایـن در حـالی اسـت کـه دقـت در متـون گـات هـا نشـان مـیدهـد کـه زرتشـت آن بخــش از فرهنــگ آریــایی را کــه مقتضــیات زمــان را برنمــیتافــت و اوضــاع اقتصــادی جامعــه را بــا مشکل مواجه میکـرد رد کـرد و اعتقـادات جامعـه را شـکل تـازه ایـی داد و تقسـیم بنـدی جدیـدی از- آن ارائـه داد تـا مشـکلات جامعـه را بــه ایـن طریـق رفـع کنـد.
در اوسـتا از اهـورامزدا بـا عنـوان خـالق حکـیم یـاد شـده اسـت ، هـورامزدا آفریننـده جهـان و خـدای آسـمان اسـت و بـه نـور آسـمانی شـباهت دارد، اهـورامزدا در صـدر قـرار دارد امـا بـر گـرد وی دسـته بزرگی از خدایان که یزته (yazta) نام دارند و در واقع همان قوای طبیعت از آب و آتش و خورشید و ماه هستند که هـریـک بـه فرمـان اهـورامزدا مـیباشـند و در مقابـل ایـن اوضـاع دنیـایی از شــر و تیرگــی قــرار دارد کــه دیــوان بــر آن فرمــانروایی مــی کننــد و در صــدر آن هــا انگــره مینــو اســت ."