چکیده:
فیلسوفان مسلمان در نظریه وجود ذهنی، مسئلۀ واقعنمایی علم و تطابق ذهن و عین را پیشفرض گرفتهاند. این پیشفرض با چالشهایی روبهروست. بهطور مثال فیلسوفان معاصر غربی مثل کواین، دیویدسون، مسئلۀ تطابق ذهن و عین را که پیشفرض طرح وجود ذهنی است، از ریشه به چالش میکشند. این فیلسوفان معتقدند بدون داشتن چهارچوب معرفتشناسانه یا معناشناسانه، پرداختن به مسائل هستیشناسی راه به جایی نمیبرد. با این حال با فرض قبول اصل وجود ذهنی و پذیرفتن تشخص موجودات ذهنی، میتوان نقش جدیدی برای مفهوم وجود ذهنی تعریف کرد. در اینجا از نسبت میان ذهن و موجودات ذهنی در درک و تولید عبارات زبانی میپرسیم و سعی میکنیم نشان دهیم میتوان با کمک مبحث وجود ذهنی پاسخی به پرسش «چگونه به فهم جملات یا عبارات زبانی میرسیم» داد. در نهایت بر این نکته تاکید میکنیم که پذیرش وجود ذهنی موجب میشود جنس قواعد زبانی دخیل در فهم یک عبارت یا جمله زبانی را توصیفی و نه تجویزی و دستوری بدانیم.
خلاصه ماشینی:
البته برخی معتقدند که راه حل این شبهۀ وجود ذهنی را در اصل ابن سینا ارائه کرده است ؛ ابن سینا معتقد است هنگام علم به چیز خارجی نباید تصور شود که ماهیت در ذهن دارای آثار خارجی است ، بلکه «معنای ماهیت و نه ذات » شیئی که از آن ذات حکایت میکند در ذهن حاضر میشود (قوام صفری ، ١٣٨٣: ١٩١-١٩٢؛ کاکایی و مقصودی، ١٣٨٨: ٢٠؛ یثربی، ١٣٨٩: ٧١).
پرسش اصلی در اینجا این است که چگونه میتوانیم مطئمن باشیم که ماهیت وجود ذهنی همان ماهیت وجود خارجی است ؟ به عبارت دیگر بنا بر چه دلیل و شواهدی میتوانیم از کاشفیت علم از عالم خارج سخن بگوییم ؟ ایرادهایی از حیث معرفت شناسانه بر وجود ذهنی وارد است ؛ برای مثال وجود ذهنی در حوزة ماهیت و معقولات اولی است و از تبیین ادراکات معقولات ثانویۀ فلسفی عاجز است ، پس تمامیت لازم را ندارد (حاج حسینی، ١٣٨١: ٩٥).
همان طور که پیش تر نیز بیان شد به نظر میرسد تطابق عین و ذهن در وجود ذهنی و نزد فلاسفۀ مسلمان ، یک پیش فرض است و دلیلی برای اثبات آن اقامه نمیشود٤ (حاج حسینی، ١٣٨١: ٨٦؛ واله و رضایی، ١٣٨٨: ٧٧).
ولی همان طور که سعی شد در مقاله نشان داده شود، برهان محکمی برای اینکه چرا وجود ذهنی باید مطابق با واقعیت بیرونی باشد، وجود ندارد و به نظر میرسد بحث تطابق و واقع نمایی علم نزد فیلسوفان مسلمان ، تنها یک پیش فرض باشد.