چکیده:
در میان فلاسفه متأخر،آراء و اندیشه های ملاصدرا به ویژه نظریه اصالت وجود، تأثیر به سزایی در مباحث فلسفه به جای گذاشت. ساختار فلسفی پیشین را دگرگون ساخت و نظام ماهوی را کنار زد و در بسیاری از مسائل فلسفی از جمله: جعل ، علیت، حرکت، وحدت، کثرت و... سخنان بدیعی را به جهان فلسفه ارائه کرد.مسئلۀ اصالت وجود، اگرچه در آثار صدرا و تابعین وی به کرّات دربارۀ آن بحث شده است، همچنان از زوایایی اساسی دچار ابهام است. بازخوانی دقیق مسئله ما را به این نتیجه میرساند که اصالت وجود، همسایۀ بلافصل گزارۀ اول فیلسوف بلکه تفسیر دقیقتر آن است و پذیرش هر گزارهای غیر از اصل واقعیت، پس از آن معنا دارد. بعد از پذیرش اصل واقعیت اولین مسئله به لحاظ منطقی، «یکه» یا «تکه» دانستن واقعیت است که تقسیمی ثنائی است و شق ثالث ندارد و اصالت وجود عبارت است از یکهدانستن واقعیت و لذا متعلق اصالت، وجود مطلق است.
خلاصه ماشینی:
برخی ابهامات و نکات اشاره شده عبارت است از: - جایگاه اصالت وجود در بین مسائل فلسفه کجاست؟ نسبت این گزاره با پذیرش واقعیت، بهعنوان آغاز فلسفه، چیست؟ بر کدام گزارهها مقدم و از کدامیک مؤخر است؟ - اصالت وجود، کدام سؤال منطقیِ فیلسوف را پاسخ میدهد و چه مشکلی را حل میکند؟ - چرا مسأله بین وجود و ماهیت در دوران است؟ چرا شقّ ثالثی نیست؟ - آیا اصالت به وجودِ خاص هر شیء تعلق میگیرد یا اینکه متعلق اصالت، وجودِ مطلق و غیرمنحصر به شیء خاص است؟ - رابطۀ اصالت وجود با مفهومشناسی و ذهنشناسی چیست؟ آیا اصالت، از آنِ حقیقت خارجیِ وجود است؟ یا حکمی برای مفهوم وجود است؟ 1 در مسیر این بازخوانی از اصالت وجود، بین مفاهیم، تفکیک و تقسیمی را بسیار اساسی و مبنایی یافتیم؛ تقسیم مفاهیم به دو دسته که نام آنها را «مفهوم یکه» و «مفاهیم تکه» برگزیدیم.
2. مقدمه دوم: هستیِ یکه یا تکه، دومین گزارۀ فیلسوف حال که معلوم شد بهعنوان نخستین گزارۀ فکر بشری از واقعیت دم میزنیم، این پرسش پیش میآید که دومین سخن یا سخنان فکر بشری کدام است؟ یعنی در بین گزارهها کدام سخن یا سخنهایی است که به هیچ پیشفرضی جز اصل واقعیت نیاز نداشته باشد؟ و قاعدتاً پیشفرض هر سخن دیگری جز اصل واقعیت باشد بهنحوی که تا آن سخن پذیرفته نشود، هیچ سخن دیگری صورت معناداری به خود نیابد؟ بهعبارت دیگر پس از رد سفسطه و اذعان به اینکه «واقعیت هست»، قدم بعدی چیزی نیست جز شناخت بیشتر و بهتر واقع؛ لذا باید با تنها سررشته و سرمایهای که در دست داریم؛ یعنی گزارۀ «واقعیت هست» بررسی کنیم که واقعیت، چه احوال و عوارضی دارد.