چکیده:
نحوه رابطه ایمان با دلیل عقلی از مسائل مهم فلسفه دین است. غزالی به منزله منتقد جدی فلسفه و کلام، از سویی علم کلام را حرام و عموم مردم را از ورود به این علم نهی میکند و از سوی دیگر انتقادات جدی بر کسانی دارد که سعی دارند ایمان دینی را بر پایههای دلایل کلامی و عقلی استوار کنند. وی ایمان مبتنی بر دلیل عقلی را در معرض شبهات و به همین دلیل زوالپذیر و ایمان عوام را راسختر از ایمان مبتنی بر دلایل عقلی میداند. غزالی معتقد است ایمان عموم مسلمین صدر اسلام نیز ایمان تقلیدی بوده است که با عبادت و قرائت قرآن تقویت شده است. مخالفت غزالی با کاربست روش عقلی در ایمان، تا حدی است که بسیاری وی را ایمانگرای مسلمان دانستهاند. در این مقاله ابتدا دیدگاه غزالی شرح و سپس به مهمترین کاستی های نظریه وی در باب ایمان اشاره شده است. تفسیر غزالی از ایمان، زمینهساز نسبیتگرایی و کثرتگرایی در دین است. وی به رابطه ایمان و تصدیق نظری بیتوجه بوده و گزارشی ناقص از سیره پیامبر(ص) را ملاک قرار داده است.
خلاصه ماشینی:
معمولاً متکلمان براي اينکه جايگاه اقرار زباني را روشن سازند، کسي را مثال ميزنند که تصديق قلبي به وجود خداوند دارد و فرصت اقرار زباني و نيز علم به وجوب اين اقرار را داشته است، ولي با اينحال اقرار نکرده است.
تسليم در برابر اهل معرفت (غزالي،2010، الف: 304-316)؛ وي پس از آنکه عموم مردم را از ورود به مباحث استدلالي نهي کرد، این اشکال را نسبت به وظيفه دوم، (يعني ايمان و تصديق) مطرح ميکند: با توجه به اینکه تصديق، بعد از تصور و ايمان بعد از فهم، محقق ميشود؛ چگونه ممکن است کسي که چيزي از روايات نميفهمد، آن را تصديق کند؟ او خود در مقام پاسخگويي به اين اشکال برآمده، ميگويد: در اينجا تصديق في الجمله محال نيست، همچون زماني که عاقلي الفاظي را ميشنود و معاني آن را اجمالاً درک ميکند، و بر پايه همان فهم اجمالي، تصديق اجمالي محقق میشود.
وي مجدداً اشکال ديگري را طرح ميکند که اگر عوام را از ورود به مباحث کلامي بازداريم، چگونه ميتوانند معرفت به خدا و ايمان صحيح داشته باشند؟ او در پاسخ ميگويد: ايمان، تصديق جازمي است که هيچ ترديدي در آن نباشد و فرد امکان خطا در آن ندهد (همان: 329).
غزالي در جاي ديگر مخاطبان را به چهار گروه تقسيم ميکند: دسته نخست کساني هستد که به خدا و رسول وي ايمان آورده و مشغول عبادت يا صناعت خويش هستند، چنين افرادي را بايد بر همين وضعيت فعلي رها کرد و اعتقادات ايشان را تحريک نساخت، زيرا پيامبر از آنان بيش از اين مقدار را نخواسته است.