چکیده:
اعتماد بنیان بسیاری از تعاملات و کنشهای روزمره در جوامع انسانی چه در زمینه ارتباطات میان فردی و چه در حوزه ارتباطات اجتماعی بین گروهها است. در اکثر جوامع به علت مجموعهای از عوامل نظیر از خود بیگانگی، فقدان سرمایه اجتماعی، وجود رسانههای انتقادی و به ویژه عدم پاسخگویی نهادها و سازمانهای عمومی، میزان اعتماد به دولت و سازمانهای تابعه کاهش یافته است.
برای مثال شواهد نشان میدهد که افزایش منابع و مسئولیتهای بخش عمومی با میزان پاسخگویی آن هماهنگ نبوده است و احتمالا برخی عوامل دیگر نیز این وضعیت را تشدید مینماید و یا به گونهای بر آن موثر است. در این مقاله با استفاده از استراتژی پیمایش نقش اعتماد عمومی به سازمانها و نهادهای دولتی را در افزایش سطح اعتماد سیاسی در جامعه مورد بررسی و نقادی قرار میدهیم. سپس پیشنهادهایی را برای بهبود و اصلاح وضعیت کنونی مطرح خواهیم نمود. نتایج حاصل از نقش موثر و مثبت اعتماد عمومی در بهبود سطح اعتماد سیاسی در جامعه حکایت میکند. لذا انجام مطالعات تکمیلی در این زمینه میتواند بستری برای توجه بیشتر دولت به مقوله اعتماد عمومی و راهکارهای تحکیم و تقویت آن باشد.
خلاصه ماشینی:
"٤- اعتماد عمومی؛ تبیین کننده ای مهم برای اعتماد سیاسی پرسش مهمی که پیش میآید این است که عوامل اصلی تبیین کننده اعتماد سیاسی کدام انـد و چه چیز موجب میشود که افراد به یک سیستم سیاسی و نهادهای آن اعتمـاد کننـد؟ در ایـن زمینه چند پیشینه نظری مختلف موجـود اسـت کـه یکـی از مهـم تـرین آن هـا نحـوه عملکـرد بوروکراسی های دولتی را مد نظر قرار میدهد تا مشخص سازد چگونه عملکرد نظـام اداری در جلب اعتماد عمومی می تواند در نوع نگرش مردم نسبت به حاکمان سیاسی مـؤثر باشـد!
١٣-٢- محدودیت ها و تنگناهای پژوهش برخی از موانع پیش رو در انجام این پژوهش به شرح زیر بوده اند: ١- محدودیت های زمانی حاکم بر تحقیق (فرصت مشخص برای به انجـام رسـیدن تحقیـق و شرایط ملتهب سیاسی- اجتماعی جامعه در بازه زمانی اجرای پژوهش که نمونه گیری کـاملا متناسب و تصادفی و جلب همکاری و دریافت پاسخ از افراد را دشوار می ساخت )؛ ٢- محدودیت در روایی بیرونی یا قابلیت تعمیم پذیری یافته ها که بـا توجـه بـه نـاگزیر بـودن پژوهشگر در استفاده از روش نمونه گیری در دسترس اجتناب ناپذیر مینمود؛ ٣- تردید یا عدم تمایل سازمان ها و افراد به همکاری با پژوهشگر و یـا عـدم همکـاری کامـل آن ها در پاسخگویی (به دلایل مختلفی مثل تـرس از کنتـرل شـدن یـا بـرملا شـدن نظـرات و دیدگاه های شخصی)؛ ٤- محدودیت های ذاتی ابزار پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات کامل و دقیق (احتمال عدم ارائه اطلاعات صحیح و دقیق و یا تحریف حقایق توسط آزمودنیها به دلایل گوناگون )؛ ٥- محدودیت در کنترل وضعیتی کـه افـراد در آن وضـعیت بـه پرسـش هـا پاسـخ مـیدهنـد (محدودیت پژوهش گر در کنترل متغیرهای فرعی، مداخله گر و مزاحم احتمالی)؛ ٦- احتمالا عوامل مهم دیگری مانند میزان مشروعیت نظام سیاسی و سایر متغیرها میتوانند به عنوان عواملی مؤثر بر اعتماد سیاسی منظور شوند که در این مقالـه بـه دلیـل محـدودیت موضوع به آن پرداخته نشده است و میتوان آن ها را موضوع پژوهش های آینده قرار داد."