چکیده:
بنابر تفاسیر گوناگون، نسبت میان خیر و زیبایی در اندیشه¬ افلاطون در طیفی میان تساوی و تغایر نوسان دارد و هرکدام از این تفاسیر سرنوشت متفاوتی را برای زیباشناسی و اخلاق افلاطونی و نسبت آنها با مابعدالطبیعه او رقم میزند. بسیاری از مفسران، حقیقت و خیر در نظر افلاطون را یکی میدانند، در حالی که نسبت زیبایی و خیر دقیقا روشن نیست. با بررسی ویژگیهای هریک از این دو در محاورات مختلف و زمینه ها و دلایل توصیف این رابطه از زبان خود افلاطون، میتوان علاوه بر یافتن این نسبت، حدود زیباشناسی افلاطونی را ترسیم نمود و به جایگاه زیبایی بمثابه حقیقت وجود در هستیشناسی افلاطون پیبرد. در این جستار براساس روش تجویزی افلاطون در نامه هفتم برای معرفت نسبت به هر موضوع، به رابطه زیبایی با مفاهیم مترادفش یعنی لذت، هماهنگی، تناسب، نظم و وحدت میپردازیم و میکوشیم با پاسخگویی به دلایل مغایرت خیر و زیبایی نشان دهیم که سایر تعاریف و معانی زیبایی به وحدت تاویلپذیرند و حقیقت زیبایی همان خیر بمثابه وحدت است. در نتیجه، زیبایی علت وجود و غایت همه چیز است و بر این اساس، اخلاق و زیباشناسی دو وجه هستیشناسی واحد افلاطون محسوب میشوند.
خلاصه ماشینی:
"در این جستار براساس روش تجویزی افلاطون در نامه هفتم برای معرفت نسبت به هر موضوع ، به رابطه زیبایی با مفاهیم مترادفش یعنی لذت ، هماهنگی ، تناسب ، نظم و وحدت میپردازیم و میکوشیم با پاسخگویی به دلایل مغایرت خیر و زیبایی نشان دهیم که سایر تعاریف و معانی زیبایی به وحدت تأویل پذیرند و حقیقت زیبایی همان خیر بمثابه وحدت است .
در موجود زنده نیز اگر بخواهد نیک و خیر باشد، این تناسب ضروری است »١٨و «زشتی دقیقا نوع غیرجذابی از بی تناسبی است »؛(١٩) گرچه در هیپیاس بصراحت گفته شده که تناسب همان زیبایی نیست ، اما چون باعث میشود که حتی آنچه زیبا نیست هم زیبا بنماید(٢٠)، بالضروره نسبت ذاتی با آن دارد.
(٣١) این عبارت در کنار آنچه از جمهوری دربارة خیر نقل شد، نشان میدهد که بنظر افلاطون ، خیر و واحد یکی است و به همین دلیل است که تصریح میکند که خیر علت ذات اشیاء است ، اما خودش ذات و وجود نیست .
به بیان دقیقتر، وجود چیزی که زیبا و در عین حال شر باشد و یا زشت و در عین حال خوب ، از نظر افلاطون ذاتا ممتنع است ؛ چرا که علت زیبایی اشیاء زیبا همان خیر یعنی وحدت و تناسب است و چون کل عالم بهترین عالم ممکن و برخوردار از هماهنگی و تناسب و در نتیجه موجودی واحد است ، کل عالم بعنوان متعلق معرفت و موضوع فلسفه ، همان موضوع و متعلق زیباشناسی مفروض در تعبیر امروز خواهد بود و اساسا زیباشناسی حیث مستقلی از فلسفه و مابعدالطبیعه نمییابد."