خلاصه ماشینی:
"آنها غالبا از طریق فعالیتهای تیمی انرژی میگیرند و تمایل به مشاوره و کمک به دیگران دارند حال این مشاوره درخواست شده و مورد نیاز باشد یا نباشد.
بنابراین،چالش مدیران امروز،بازگشتن به همان توازن مدنظر مک کللند است که در جستجوی رویکردی در قبال رهبری است و از قدرت اجتماعی برای ارزیابی مستمر پیشرفت استفاده میکنند.
آنها نیز تمایل به پیشرفت داشتند اما اینکار را از طریق دیگران انجام میدادند،تیمهای قوی تشکیل میدادند، دیگران را هدایت میکردند و بر افزایش توانایی کل سازمان و نه صرفا واحدهای تابعهء خود تاکید مینمودند.
همچنانکه عامل پیشرفت در میان مدیران افزایش یافته،به سطحی از نوآوری رسیده که براساس تعداد پروانههای انحصاری صادرشده در ایالات متحده سنجیده میشود اما در عینحال،اعتماد عمومی در شرکتهای بزرگ کاملا کاهش یافته زیرا تمرکز شدید بر نتایج،باعث رفتارهای ناشایست و ناپسند در برخی مدیران شده است.
این روش اگرچه رویکردی مناسب برای بحرانها و زمانهایی است که باید افراد دارای عملکرد ضعیف را مدیریت کرد اما خلاقیت و ابتکار را ازمیان میبرد.
مدیرانی که از این سبک استفاده میکنند،بهدنبال آن هستند که معیارهایشان تحقق یابند حتی اگر فقط در جهت منافع خود کار کنند که غالبا همچنین میکنند.
وقتی معیارها قوی باشند،کارمندان تعهد تیمی به معنای احساس افتخار افراد در قبال تعلقشان به یک تیم یا سازمان و باور این موضوع است که همهء افراد در راستای اهدافی یکسان فعالیت میکنند.
این رهبران تمایل به موفقیت داشتند اما درعینحال،نیازشان به ارتباط و قدرت بیشتر از مدیرانی بود که محیطهایی خنثی و بیانگیزه ایجاد کرده بودند."