چکیده:
زبان و ادبیات فارسی و عربی از دیرباز ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر داشته و از همدیگر تأثیر و تأثر فراوانی پذیرفتهاند. از جملۀ این تأثیر و تأثرات، میتوان مبحث «کنایه» را نام برد که یکی از بحثهای اساسی علم بیان و حساسترین مسائل زبان است و در دو زبانِ فارسی و عربی، تعریفهای مشابهی از آن دیده میشود. کنایه در هر دو زبان، به بخشهایی همچون «کنایه از صفت» و «کنایه از موصوف» و «کنایه از فعل یا مصدر» و «کنایه از نسبت» تقسیم میشود. در این مقاله، بر مبنای روش توصیفی ـ تحلیلی، ساختار کنایه در دو زبان فارسی و عربی بررسی تطبیقی شده، و نقاط مشترک و متفاوت آن برجسته شده، و دیدگاههای مختلف صاحبنظران دو زبان دربارۀ این مبحث، بیان شدهاست. یافتهها نشان میدهد که کنایه در دو ادب فارسی و عربی به یک معناست و تفاوتهای آن بسیار کم و گاه جزئی به نظر میرسد که در مختصرترین شکل، میتوان آن را براساس تفاوت در معنایی دانست که بدان اشاره میکند. با این حال باید توجه داشت که در زبان عربی، نبود قرینه، کنایه را از مجاز متمایز میسازد، ولی در زبان فارسی این مبحث دقیقاً در برابر استعارۀ مرکب قرار میگیرد.
The Persian and Arabic language and literature have been closely related and interchanged with each other for a long time. Allusion، among these interactions، is the most fundamental rhetorical subjects and the most sensitive issue of language which has similar definition both in Persian and Arabic languages. Allusion is، in both languages، divided in several parts such as: "allusion of adjective"، "allusion of noun"، "allusion of verb or infinitive"، "allusion to relation". Highlighting the similarities and differences of the structure of allusion in both languages، they have comparatively analyzed، in present essay، through an analytic-descriptive method and different opinions of experts of both languages have been expressed. Findings show that allusion has same meaning both in Persian and Arabic literatures and their differences seem being very little that، in its lowest form، it can be pointed out on their semantic differences. However، it should be noted that the lack of symmetry، in Arabic language، makes allusion distinguished from other figures. But in Persian language، this subject is precisely used as mixed metaphor.
خلاصه ماشینی:
مسعود سعد سلمان (همان : ١٥٨) چنین سروده است : از آنکه نادان بودم چو گرد کردم ریش مرا به نام همه ریش گـاو خوانـد پـدر «ریش گاو» کنایه از «فرد نادان » است ، یا «عریض الوسـادة» کـه کنایـه از «نـادانی» اسـت ؛ چراکه انتقال از بزرگی و پهن بودن بالش به معنای کنایی نادانی، احتیاج به تفکر و تأمـل دارد، بدین گونه که فرد به علت خوابیدن بسیار که نشان از سسـتی و حماقـت اسـت ، بالشـش پهـن شده است ، اما این انتقال به سبب زیادی واسطه ها نیست که بتوان آن را کنایه بعیده دانست .
نوع دیگری از تعریض وجود دارد که عکس اعمال یا صفات کسی را ذکـر کنـیم و در این صورت ، تعریض به طنز یا سخره نزدیک میشود؛ مانند ابیات زیر: واعظان کاین جمله در محراب و منبر میکنند چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند (حافظ ، ١٣٨٢: ٣٢٨) جماعتی کـه نظـر را حـرام مـیداننـد نظر حرام بکردند و خون خلـق حـلال (سعدی، ١٣٨٥: ٧٤٥) میتوان گفت تعریض ، گاهی همچون مجاز است ؛ مثلا اگر فـردی بـه کسـی بگویـد «آذیتنی فستعرف »، این جمله را میگوید با اینکه مقصودش از «تای خطاب »، کسی اسـت که با مخاطب همراه است نه خود مخاطب ؛ یعنی گوینده مخاطب را اراده نکرده ، تـا لفـظ تنها در غیر موضوع له به کار رود و مجاز شود؛ اما اگر هر دو را اراده کند، آن جمله کنایـه میشود؛ برای اینکه گوینده با لفظ ، معنی اصلی و غیراصلی را با هم اراده کرده و مجاز بـا اراده معنی اصلی، منافات دارد (عرفان ، ١٣٨٩: ٤٣٠).