چکیده:
انقلاب اسلامی ایران بهعنوان ظهور و بروز یک تحول گفتمانی در جامعۀ ایران قابل شناسایی است. این انقلاب نهتنها در وضعیت جامعۀ ایران بیانگر تحولی گفتمانی و معنایی بود، بلکه در چارچوب گفتمانهای جهانی نیز توانست ایجاد یک پیوند نشانه و معنای جدیدی را به منصۀ ظهور گذارد؛ بدینگونه است که فوکو نیز از این انقلاب بهمنزلۀ «روح یک جهان بیروح» نام میبرد. پژوهش حاضر در راستای شناخت مشخصههای این تحول گفتمانی، به مطالعۀ مؤثرترین نظریهپرداز آن، یعنی امام خمینی(ره)، بنیانگذار انقلاب اسلامی، اقدام کرده است. با توجه به لزوم ایجاد حدود و ثغور برای مطالعۀ تحلیل گفتمان، یکی از نظمهای پرمناقشۀ گفتمانی، یعنی نظم گفتمانی هویت زنانه، برای مطالعه در این گفتمان انتخاب شد. در ادامه، با توجه به دید کلاننگر و ایجاد نقشههای انتزاعی از مفصلبندیهای گفتمانی، توسط رویکرد لاکلا و موف، این نظریه و روش برای تحلیل گفتمان سخنان امام خمینی(ره) انتخاب شد. طبق یافتههای بهدستآمده، دال مرکزی این گفتمان «حفظ عفت و دینداری» است و با وجود همسانیِ نشانهایِ بعضی از دالهای این گفتمان با گفتمانهای هژمونیکشده در دنیای غرب، مانند «فعالیت اجتماعی» و «آزادی»، اما همین دالها نیز در حول محوریت «حفظ عفت و دینداری» در این گفتمان تعریف میشود و معنایی دیگر و متفاوت با گفتمانهای رقیب از آنها خلق میشود. این گفتمان، که در نزاعی آشکار با گفتمان پهلوی دوم ظهور پیدا میکند، به شکل جدی به واسازی گفتمان متخاصم خود میپردازد. گفتمانِ امام خمینی(ره)، گفتمان پهلوی را با «خارجیبودن»، «قائل به شیء بودن زنان»، «موافقت با فحشا» و بالاخص بهعنوان گفتمانی که «عفت و دینداری زن را در حاشیه قرار داده»، معرفی میکند و معتقد است گفتمان پهلوی با طرح شعارهایی چون «حرکت به سوی ترقی و پیشرفت»، «طرفداری از آزادی زنان»، «احترام برای زنان»، «برابری زنان و مردان» و «تمدنمدار بودن» تلاش دارد زنان را سوژۀ گفتمان خود کند.
خلاصه ماشینی:
"در رابطه با نحوة منطبق کردن تحلیل براسـاس نظریـة پساسـاختارگرایی لاکـلا و مـوف ، بـا مطالعة گفتمان امام خمینی (ره )، باید گفت که در نوع معرفت شناسی که پـژوهش حاضـر آن را مبنای مطالعة خود قرار داده است ، سخنان امـام خمینـی (ره ) بـه منزلـة گفتمـانی کـه درصـدد هژمونیـک کـردن معـانی خـود اسـت ، درک مـی شـود.
بـا درکـی از انضـمام آنچـه مـی تـوان دربـارة معنـای «فعالیت اجتماعی » فهم کرد، ارتباط حداقلی زنان و مردان در آن انکارناپذیر است ، امـا بـه نظـر می رسد این گفتمان دربارة حدود و ثغور این ارتباط صحبت می کند؛ به گونه ای که ایـن ارتبـاط </رجوع شود به تصویر صفحه> نباید فارغ از ضرورت های اقتضایی فعالیت اجتماعی زنـان انجـام شـود و نشـانة «اخـتلاط زن و مرد» را بروز دهد.
همان طور که مشاهده شد، احادیث یادشده تا حد زیادی ارجحیت دال مرکزی «حفظ عفت و دینداری » در گفتمان امام خمینی (ره ) را، که به نسبت رویکردهای اسلامی تعبیه شده اسـت ، تأیید می کند، اما اینکه این تطابق در چه سطح ظرافت هایی قـرار دارد یـا دینـداربـودن در چـه شاخص هایی تعریف پیدا می کند و اینکه آیا فقط با تطابق نشانه ای مواجهیم ، یا تطـابق معنـایی کامل یا ناقصی وجود دارد و هم اینکه آیا دال های دیگـر گفتمـان امـام نیـز چنـین تطبیقـی را شامل می شوند، از مسائلی است که بررسی آن برای پژوهش های بعدی پیشنهاد می شود."