چکیده:
خانواده، نقش مهمی در سلامت جامعه دارد و کودکان برای پیشبرد کامل شخصیت خود باید تحت مراقبت والدین بزرگ شوند. از این مهم اصل حفظ ارتباط و تماس کودک با خانواده استنباط میشود، اما عمل به این اصل همواره مفید نبوده و در کودکآزاری درون خانوادگی، مصلحت ایجاب مینماید که استثنائاتی اعمال شود که نتیجه آن با لحاظ منافع عالیه، حسب مورد جداسازی موقت و در موارد حاد، سلب حق نگهداری از والدین است. پژوهش حاضر با تفحص در اسناد بینالمللی بهضرورت حفظ کودک در خانواده پس از تحمل بزه توسط اعضای خانواده میپردازد که در این راستا، اهمیت مراقبتهای خانواده محور با بسط مراقبتهای خانواده جایگزین و نهایتا، اسکان در موسسات با امید بازگشت کودک به خانواده در پرتو اصل پیوستگی در دستور کار قرار میگیرد و در شرایط بحرانی عدم ارضاء نیازهای کودک توسط خانواده جایگزین و عدم امید به بازگشت به خانواده اصلی، به جداسازی کامل کودک از خانواده از طریق سلب حضانت یا سلب حق نگهداری بهعنوان آخرین راه چاره بپردازد. بررسی اسناد بینالمللی حاکی از خلاهای فراوانی در قوانین ایران میباشد. با قوانین کنونی نمیتوان، اصل عدم جداسازی کودک از خانواده را تضمین نمود. در این راستا، باید به موازات راهبردهای جهانی، سنگ بنای یک سیاست جنایی تقنینی را تشکیل داد.
خلاصه ماشینی:
کودکان نباید از والدین خود در صورت تحمل خشونت جدا شوند مگر آن که برای تأمین عالیترین منافع کودکان ضروری باشد؛ بنابراین تا حد امکان باید به تداوم ماندن کودک در خانواده کوشید و در صورت تصمیم بر جدا کردن کودک از والدین ، در ابتدای امر، جداسازی موقت کودک از خانواده اندیشیده شود و در این شرایط ، در درجه ی اول ، مراقبت های خانواده محور یا شبه خانوادگی، نظیر مراقبت توسط دیگر اعضای خانواده ، برادر و خواهرهای بزرگ تر و آشنایان ، تحت عنوان خانواده ی جایگزین از هرگونه مراقبت دیگر برتری دارد و در این نوع مراقبت باید تدبیر حمایتی بازگشت کودک به خانواده را با لحاظ اقداماتی در دستور کار قرار داد.
به عنوان مهم ترین عامل در تکوین شخصیت کودکان و زمینه ساز رشد جسمانی، اخلاقی، اجتماعی و عاطفی آنان استخراج مینمایند، اما علیرغم این اصل مسلم ، در بسیاری موارد کودکان بنا به دلایل عدیده نمیتوانند با خانواده خود زندگی کنند؛ خواه به دلیل مرگ والدین ، رها شدن یا آوارگی، خواه به دلیل تصمیم قضایی به جداسازی به دلیل مورد خشونت واقع شدن و جهت تأمین عالیترین منافع ، اما با توجه به این مهم که طرد از خانواده ، کودک را دچار آسیب نموده و با عنایت به نقش سرنوشت ساز نهاد خانواده در شکل گیری و تحول شخصیت کودک، جدا کردن یک کودک از خانواده باید به عنوان آخرین راه و در شرایطی که هیچ روش مطلوب دیگری برای نگهداری کودک وجود ندارد و در راستای منافع عالیه کودک، در نظر گرفته شود.