خلاصه ماشینی:
معمار جملهها/در باره پرویز شاپور و ابداع کاریکلماتور/سید مسعود رضوی /بازخوانی/بخش اول این نوبت از بازخوانی را به یکی از هنرمندان استثنایی کشورمان و نوع ادبی بدیعی که ابداع کرد و در عالم طنزپردازی و فکاهی نویسی ماندگار شد، اختصاص دادهایم.
همانطور که گفته شد بنیانگذار و کوشندة برجستة این شیوه، پرویز شاپور بود و او خود، کثیری از بهترین نمونههای کاریکلماتور و بسیاری از نوشتههای خود را نیز نخستین بار در توفیق به چاپ رساند.
اما کماکان صورت اصلی کاریکلماتور، با همان سیاقی که شاپور و اسدیپور و دیگران دنبال کرده و غالبا در توفیق منتشر میشد، جای خود را باز کرد و بهعنوان یک نوع ادبی در زیرمجموعة طنز معاصر پارسی پذیرفته شد.
برای این که وقتی نمی زنم خیلی خوشم میاد!» این هم نمونهای از معدود نوشتههای بلند(!) پرویز شاپور که در سال 1346 در توفیق منتشر شده بود و کنایهای بر بیهودگی و دغدغههای کوچک و بی سرانجام آدمی در عرصه بزرگ و پهناور زندگی است.
*** حالا که دارم این مطلب را مینویسم، دکتر دارد دست دیگرم را که در اثر اصابت با دیوار بیمارستان خورد و خمیر شده است، گچ میگیرد!» (نقل از: دفتر هنر شماره 20، سال هجدهم، اسفند 1389، ص 3076) نمونههایی از کاریکلماتور برای آشنایی بیشتر، برخی کاریکلماتورهای شاپور را در زیر، بهعنوان نمونه میآوریم تا آشنایی بی واسطهای با این نوع ادبی میسر شود و سپس به تحلیل و بررسی بیشتر میپردازیم: ـ ماه تا سپیدهدم در بستر خشک رودخانه، دنبال تصویر میگشت.