چکیده:
در این جستار کوشیده ایم با نگاهی تاریخی - تحلیلی و با محوریت آثار شیخ اشراق و ارائه برخی قرائن متنی، تبارنامه معنوی وی را که خود در کتاب المشارع و المطارحات ترسیم ساخته است، بازکاوی کنیم. ازآنجاکه توصیف مختصات روشنی از تبار و طریقه عرفانی- حکمی وی در گرو فهم صحیح مفهوم حکمت و تاله و نیز نمایندگان آن نزد اوست، در این مجال، چرایی حضور اشخاص و اعلام این تبارنامه اشراقی را که در قالب دو شاخه شرقی (ایرانی) و غربی (یونانی) و با دقت و فراست تمام توسط سهروردی تبیین و توصیف شده اند و نیز وجوه تشابه و تمایز حکمت خسروانی و فیثاغوری را از منظر او بررسی خواهیم کرد.
خلاصه ماشینی:
com دریافت مقاله : ١٣٩٣/١٢/٩؛ پذیرش مقاله : ١٣٩٤/٢/٢١ مقدمه : شهاب الدین سهروردی بنیان گذار دومین مکتب فلسفی و حکمی جهان اسلام یعنی حکمت اشراق ، در جست وجوی حکمتی معرفت افزا و تعالیبخش که ماحصل آن «علم حضوری اتصالی شهودی» است ، همواره دو مؤلفۀ بنیادین ذوق (شهود) و بحث (برهان ) را اجزا لاینفک تأله میداند و در شرح این شیوه و مشی اشراقی که خود میراث دار آن بود، در کتاب المشارع و المطارحات فصلی با عنوان سلوک حکمای متأله ترتیب داده و در آن ، به توصیف تبارنامۀ معنوی خویش میپردازد.
وی در تبیین شاخه گستری شجرة حکمت ازلی، از خمیرة مقدسه ای سخن میگوید که در دو جانب شرقی و غربی، و در اعلام و اشخاص اساطیری و تاریخی ذیل تحقق یافته است : خمیرة مقدسۀ ازلی کیومرث هرمس فریدون اسقلبیوس کیخسرو فیثاغورس (خمیرة خسروانی) (خمیره فیثاغوری ) ابویزید بسطامی انباذقلس منصور حلاج افلاطون قصاب آملی ذوالنون مصری ابوالحسن خرقانی ابوسهل تستری حکمای شرق ایران که قائلین به سکینه هستند.
حکمای خسروانی در نگاه شیخ اشراق آنچه در باب این شهریاران شایان ذکر مینماید، آن است که ساحت اساطیری اینان در نظام تأویلی و نورمحور سهروردی، به نوعی دگردیسی اشراقی و عرفانی بدل شده و بنابر نظام نوری و فهم باطنی او مورد تفسیر و تبیین قرار میگیرند؛ چنان که سهروردی با عنایت به معانی باطنی داستان فریدون و به ویژه کیخسرو که بیش از همه مورد توجه اوست ، در رسالۀ الالواح العمادیه که در اواخر عمر خویش در خربوط (خرتبرت ) و برای عمادالدین ابوبکربن قراارسلان ، امیر خرتبرت به رشتۀ تحریر درآورده است ، میکوشد توصیف های روشن تر و مبسوطی از ملوک فارس به دست دهد.