چکیده:
پیوند میان آزادی و برابری به عنوان دو اصل در فلسفه سیاسی جان رالز، نقطه عزیمت او در برساختن نظریه ای درباره عدالت بود. رالز با تکیه بر میراث فیلسوفان دوران روشنگری و به ویژه با بهره گیری از پشتوانه های فلسفی ایمانوئل کانت در انسان شناسی و اخلاق، بنیان های نظریه خویش را تبیین کرد و به بحث پیرامون چیستی، چرایی و چگونگی دستیابی به عدالت پرداخت. سنت شکنی و نوگرایی رالز در نظریه ای درباره عدالت، برصدر نشاندن برابری در کنار آزادی بود. در مقاله حاضر، با بهره گیری از روش تحلیل مفهومی و ارزیابی انتقادی، پیش زمینه های دو اصل عدالت و هم چنین منطق اولویت آزادی نسبت به برابری را مورد بحث و ارزیابی قرار خواهم داد. هرچند رالز به دلایل انسان شناختی در چارچوب نظریه فلسفی خویش درباره عدالت، به فرض تقدم آزادی نسبت به برابری دست یافت، اما می توان دریافت که او با رهیافت های فلسفی و سیاسی، و در پرتو استدلال های منطقی، روابط همسایگی و همبودی میان آزادی و برابری پدید آورد تا در سایه سار آن، امکان تحقق عدالت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در جامعه های انسانی فراهم گردد.
خلاصه ماشینی:
"در نگاه رالز، عدالت در جامعه تحقق نمی یابد، مگر اینکه حقوق اشخاص به گونـه ای هماهنگ و متوازن ، رعایت شود؛ ازاین رو است که رالز، اصل نخست عـدالت را بـه آزادی اختصاص می دهد و در اصل دوم ، به امور اقتصادی و فرصت هـای اجتمـاعی می پردازد؛ بنابراین ، دو اصل عدالت ازیک سو در پی اعمـال حقـوق و وظـایف ، و از سوی دیگر، نظم بخشیدن به توزیع مزیت های اجتماعی و اقتصادی هستند.
باید دانست کـه دو اصل عدالت ، نمونه خاصی از مفهوم عمومیتری از عدالت است که میتـوان آن را این گونه بیان کرد: «تمام ارزش های اجتماعی آزادی و فرصت ، درآمد و ثروت و زمینه های عزت نفس ـ باید به گونه ای برابر توزیع شوند، مگـر اینکـه توزیـع نـابرابر هرکدام یا تمام این ارزش ها، به نفع همه افراد باشـد» (٦٢ :١٩٨٦ ,Rawls).
افـزون بـر این ، اصل عادلانۀ صرفه جویی رالز، یادآور یکی از گزاره های حکـم تنجیـزی کانـت است ، آنجا که میگوید: «تنها برپایۀ آیینی رفتار کن که درعین حال ، بخواهی کـه [آن آیین ] قانونی عام باشد» (کانـت ، ١٣٦٩: ٦٠؛ محمـودی، ١٣٨٦: ٩٢)، یعنـی مزیـت یـابی نسل آینده به مثابه قاعدة رفتار باید به گونه ای تنظیم شود که بتوانـد بـرای نسـل هـای بعدی به عنوان قانونی عام درآید."