چکیده:
نسخهنویسان سهمی بسزا در انتقال آثار حدیثی دارند. نقش آنها را به شکل سادهانگارانه همچون یک دستگاه کپی نباید در نظر گرفت، بلکه آنها افرادی صاحب اختیار در مواجه با متون هستند. نسخهنگاران در بسیاری از موارد ناظر به انگیزههایی که از استنساخ در سر داشتهاند، گاه از روی عمد تصرفاتی در متن پدید میآوردهاند. این مقاله ناظر به موضوع ذکر شده با استفاده از روش کتابخانهای پیجوی این تصرفات بوده تا مشخص نماید. این تغییرات عامدانه چند دسته بودهاند، با کدام انگیزهها انجام شدهاند و چه تبعاتی را به همراه داشتهاند؟ در نهایت مشخص شد که تصرفات عامدانه نسخهبرداران مجموعاً به چهار دسته تقسیم میگردد که معمولاً با انگیزه تکمیل، تغییر، تلخیص و یا خلق اثر جدید است. تبعاتی که از این تصرفات نیز پدید آمده است، بر خلاف تصور رایج، همواره از نوع تصحیف نیست، بلکه در بسیاری از موارد منجر به تحریف اثر گردیده است.
خلاصه ماشینی:
از سوی دیگر، امروزه ناشر فقط به عنوان مؤسسهای برای چاپ آثار شناخته میشود و اجازه هیچگونه دخل و تصرف محتوایی را در اثر جز با اجازه نویسنده ندارد؛ در حالی که ناسخ، بر پایه اختیارات خود، بعضاً تا حد تغییر محتوا پیش میرفته است؛ چنانکه در برخی از آثار تک تحریره _ که نسخههای متعددی از آن بر جای مانده _ شاهد تفاوتهای فراوانی در محتوای ارائه شده هستیم که به صورت قطع، بیشتر این تفاوتها ناشی از دخالتهای محتوایی ناسخ در اصل متن است.
قابلپیگیری است؛ یعنی هم امکان تحریف مباحث یک کتاب از سوی او وجود دارد و هم اینکه از اساس میتواند کتابی را ساخته و به دروغ به مؤلفی خاص منسوب کند؛ اما دامنه تأثیراتی که ناسخ بر حوزه حدیث دارد، فقط در این دو جنبه خلاصه نمیشود، بلکه شناخت بیشتر پدیده استنساخ و نوع عملکرد نسخهپردازان در حوزه حدیث میتواند محدوده اثرگذاری ایشان را در آثار حدیثی گسترش دهد تا حدی که ناسخ نیز به عنوان عنصری مستقل شناخته شده و در زنجیره بررسی حدیثی در کنار راوی و مؤلف سهمی جداگانه به خود اختصاص نماید.
در این میان، هر چند که وظیفه ناسخ به طور کلی نسخهبرداری پنداشته میشود، اما این حس نزد این نسخهنویسان _ که بیشتر از اهل علم نیز بودهاند _ وجود داشته است که تکمیل اثر به رساندن مقصود نویسنده اصلی کمک میکند؛ برای همین خود را محق در آوردن اضافاتی در متن میدیدند.