چکیده:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری (الگوی بورکوک) و درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی بر متغیرهای میانجی اختلال اضطراب فراگیر بود. این پژوهش به صورت شبه آزمایشی انجام شده و دارای گروه گواه همراه با گمارش تصادفی، پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری 4 ماهه بوده است. جامعه پژوهش کلیه زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر شهر تهران بود. روش نمونهگیری به صورت در دسترس و تخصیص شرکت کنندگان در دو گروه به صورت تصادفی بوده است. در این پژوهش از مقیاس 7 سوالی اختلال اضطراب فراگیر، تنظیم هیجانی، پرسشنامه اجتناب شناختی، حل مسئله، مقیاس آگاهی از توجه ذهنآگاهانه و خودشفقتورزی استفاده شد. شرکتکنندگان در مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری 4 ماهه مقیاسها را تکمیل نمودند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که درمان شناختی رفتاری در مقایسه با درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی اثربخشی بیشتری در کاهش اجتناب شناختی، بهبود تنظیم هیجانی و حل مسئله داشته، و این در حالی است که اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی بر افزایش توجه ذهنآگاهانه و خودشفقتورزی بیشتر بوده است. بنابراین، از نتایج پژوهش فوق استنباط میشود که هر کدام از دو روش، اثربخشی متفاوتی در خصوص متغیرهای میانجی این اختلال دارند.
خلاصه ماشینی:
اين پژوهش به صورت شبه آزمايشي انجام Borkovec model( and mindfulness based cognitive)therapy (MBCT) in mediator variables of generalized شده و داراي گروه گواه همراه با گمارش تصادفي، پيش آزمون - پس anxiety disorder.
In thisresearch, the following measurement tools were used: تنظيم هيجاني، پرسشنامه اجتناب شناختي، حل مسئله ، مقياس آگاهي ,(٧-GAD)Generalized Anxiety Disorder Scale از توجه ذهن آگاهانه و خودشفقت ورزي استفاده شد.
پژوهش هاي بسياري در 1 generalized anxiety disorder (GAD) 2 lifetime prevalence خصوص اثربخشي درمان شناختي رفتاري در کاهش علائم و نشانه هاي اين اختلال صورت گرفته که همگي حاکي از اثربخشي اين درمان بوده است ، به گونه اي که درمان شناختي رفتاري مبتني بر الگوي بورکوک جزء درمان هاي داراي پشتوانه تجربي قوي ١ (EST) در درمان اين اختلال است .
اهداف پژوهش شامل بررسي اثربخشي درمان شناختي مبتني بر ذهن آگاهي بر اختلال اضطراب فراگير و تغيير علائم و بهبود نگراني مرضي در اين بيماران بوده است .
همچنين در اين پژوهش ها عمدتا به بررسي اثربخشي درمان شناختي مبتني بر ذهن آگاهي بر کاهش علائم و نشانه ها پرداخته و مولفه هاي اين اختلال که نقش بسيار مهمي در تبيين سبب شناسي آن دارند، مورد توجه قرار نگرفته و تاثير درمان بر اين متغيرها بررسي نشده است .
نتايج پژوهش سکستون و داگاس (٢٠٠٤) نشان داد که همساني دروني CAQ در کل مقياس 1 First 2 Spitzer 3 Generalized Anxiety Disorder-7 (GAD-7) 4 Spitzer 5 Cognitive Avoidance Questionnaire(CAQ) ٠/٩٥ بوده و پايايي آزمون بازآزمون آن به فاصله ٤ تا ٦ هفته ٠/٨٥ بود.