چکیده:
صنعت ایهام و ایهامتناسب از قرن ششم به بعد در آثار ادبی نمود فراوانی پیدا کردهاست. بسامد این صنعت در دیوان شاعرانی همچون خاقانی، خواجوی کرمانی، سلمان ساوجی، حافظ و... به گونهای است که میتوان آن را از مختصات سبکی آنها دانست. این شاعران ایهامپرداز از اکثر امکانات زبانی و واژگانی برای ساخت ایهامتناسب بهره بردهاند. یکی از این امکانات، بهکارگیری اسمهایی است که در گذشته بر غلامان و کنیزان مینهادند. در این پژوهش، در پی نشان دادن این برآمدهایم که اهل سخن چگونه این اسامی خاص را برای ایهامآوری بهکار گرفتهاند. بدین منظور، ابتدا ایهامهای شاعران مذکور در دو دسته تقسیمبندی، و پس از آن، به بررسی اسامی نوعی غلامان و کنیزان در ساخت ایهامتناسب پرداخته شدهاست. در این بخش، پس از ذکر هر یک از اسامی مذکور، با آوردن شواهدی از متون فارسی، معنای آنها تقویت، و آنگاه کارکرد آنها در متون ادبی بررسی شدهاست. یادآوری میشود که برخی از این اسامی، نظیر اقبال، مثقال، سرور، دینار، سنبل، ریحان، شادکام، یاقوت، لؤلؤ، نیکبخت، هلال و... از فرهنگهای معتبر فوت شدهاند. بنابراین، مقالة حاضر زمینهای خواهد بود برای ضبط این اسامی ویژه و فرهنگنویسان آینده باید این اسامی را در فرهنگهای خود وارد کنند و به شواهد یادشده در این مقاله استناد جویند.
خلاصه ماشینی:
این ایهام تناسب در دیوان حافظ نیز نمود یافته است : «شهســوار مــن کــه مــه آیینــه دار روی اوســت ، تاج خورشـید بلنـدش خـاک نعـل مرکـب اسـت » (حافظ شیرازی، ١٣٨٧: ١١١).
در این عبارات ، «اقبال » در معنای «بخت و سعادت » به کـار رفتـه اسـت ، لـیکن در معنـای یادشده با «سرور»، «خادم »، «همایون »، «عنبر»، «فرخنده »، «هندو»، «شادی»، «فرج »، «مقبـل » و «دینار» (= همگی از اسامی نوعی غلامان و کنیزان ) و «غلام » ایهام تناسب میسازد.
در این ابیات ، «دینار» در معنای معروف خود (مسـکوک زر) بـه کـار رفتـه اسـت ، لـیکن در معنای یادشده با غلام ، حلقه درگوش ، مثقال ، شادی، اقبال ، مقبل و نیک بخـت (= همگـی از اسامی غلامان ) ایهام تناسب میسازد.
در این ابیات ، سنبل در معنای گل معروف (استعاره از زلف ) به کار رفته است ، لـیکن در معنـای یادشـده بـا هنـدو، خـادم ، عنبـر، کهینـه بنـده ، یـاقوت ، لؤلـؤ، کمینـه خـادم و ریحـان ایهام تناسب میسازد.
در این ابیات ، «عنبر» در معنای «مادة خوشبو» به کار رفته است ، لیکن در معنای یادشده با لالا (از اسامی غلامان )، سنبل ، هندو، بنده ، بهروز و غلام ایهام تناسب میسازد.
در این ابیات ، میمون در معنای «خجسته و مبارک» به کـار رفتـه اسـت ، لـیکن در معنـای یادشده با غلام ، مبارک، بنده ، هندو، مقبل ، سیاه ، همایون (از اسامی نوعی غلامان و کنیزان ) و جوهر ایهام تناسب ، و با آزاد ایهام تضاد میسازد.