چکیده:
مسئله اصلی این مقاله، مشخص کردن رویکردهای روشنفکران عصر مشروطه در رویارویی با
داستانها و روایتهای ملی است. جامعة آماری به نویسندگانی محدود است که آثارشان را در
دورة مشروطه تالیف کردهاند. از این رو، شخصیتهایی مثل عارف و عشقی و بهار )شاعران( و
نیز کسانی مثل تقیزاده )که آثار باستانگرای خویش را در دورة رضاخان تالیف کردهاند( از
دایرة بررسی بیرون میروند. دیگر روشنفکران عصر مشروطه مثل میرزا حبیب اصفهانی و
زینالعابدین مراغهای نیز، گر چه در آثارشان به روایتها و داستانهای ملی اشارات کوتاهی
داشتهاند، چندان و چنان نیست که بتوان آنها را دارای رویکرد مستقلی به شمار آورد. در
مجموع، چهار رویکرد در این تحقیق شناسایی شد: رویکرد عربستیزانه و دساتیری که
نمایندة کامل آن میرزا آقاخان کرمانی است؛ رویکرد ابزارگرایانه و دساتیری که نمایندة آن
آخوندزاده است؛ رویکرد دینمدارانه به نمایندگی طالبوف، رویکرد تحقیرآمیز به نمایندگی
میرزا ملکم خان.
خلاصه ماشینی:
"هر چند گاه این تحلیلهای نادرست به آثار او نیز راه یافته است ؛ مثلا یک جا مینویسد: «فردوسی به دلیل آن فرس ها را مدح و عربها را ذم میکند که خود نیز از ملت فرس بود بلکه آتش پرستی و کوکب پرستی را به دین اسلام ترجیح میداد و تعصب پادشاهان فرس و مجوسان را میکشید» (آخوندزاده ، ١٣٦٤: ٦٤) یا در جای دیگری برای اثبات عرب ستیزی فردوسی به بیت منحول زیر استناد میکند: ز شیر شتر خوردن و سوسمار عرب را به جایی رسیده است کار (همان : ٦٦) یا مثلا در نخستین نامه خود به مانکجی نوشته است که ایران تنها زمانی به سرزمینی مینو نشان بدل میشود که پادشاهانی چون فریدون و انوشیروان در آن ظهور کنند (آخوندزاده ، ١٣٥٧: ٢٥٠) و در مورد ورود اعراب به ایران و سقوط پادشاهی ساسانی آورده است که از آن زمان به بعد وضعیت ایران روز به روز بدتر شد و اینک هزار و دویست و نود سال است که فرزندان ایران در مصیبت هستند (همان : ٣٣٦)."