چکیده:
در این مقاله براساس خوانش پساساختارگرایانه به تجزیه و تحلیل رمان شوهر آهو خانم اثر
علی محمد افغانی پرداخته شده است. و اینکه هریک از عناصر داستانی اصلی، نماد و نمایندة
کدام گفتمان حاکم در داستان هستند. این رمان بشدت تحت تاثیر گفتمان مردمسالار قرار دارد
و زن آرمانی داستان، فاقد وجهة اجتماعی فعال و پویاست و به همین دلیل ایدئولوژی مسلط
بر رمان، تجاوز و تخطی نیروهای نوگرا را مطلقا برنمیتابد؛ بنابراین فرد خاطی را سرکوب
میکند و از وی شخصیتی لاابالی، افسونگر و در نهایت، عنصری ضد اجتماعی میسازد و
« جایگاه وی را تا سطح کنشگر ضد قهرمان تنزل میدهد. »
خلاصه ماشینی:
"نویسنده از زبان سیدمیران به اهمیت و تقدس وظایف خانگی اشاره میکند: «برای یک زن چه وظیفه و تکلیفی مهمتر و مقدستر از اینکه مشغول بزرگ کردن بچه هایش باشد؟ مگر نشنیده ای که بهشت زیر پای مادران است » (همان :ص ٤٦٩)؟ شخصیت مرد این داستان با مواضع غیرقابل انعطاف خود به هیچ عنوان در پی دادن آزادیهای حداقلی به زنان نیست و با تمام توان از حضور و مشارکت آنها در محیط اجتماع جلوگیری به عمل میآورد: «سیدمیران در ساعاتی که مهمانی داشت ، بدش میآمد زنها از اتاقها بیرون آیند» (همان : ص ١٩٩) و حتی «زورش میآمد دختر یازده ساله اش به مدرسه برود و برای زن جماعت سواد را عیب میدانست » (همان : ص ٢٩٨).
نویسنده پاسخ هما را این گونه شرح میدهد: زن سر به طرف دیگر گرداند؛ دستی را که با گوشه چـادر، دم رویـش گرفتـه بـود بـا همان سادگی دلنشین خود عوض کرد و پس از لحظه ای تردید و مکـث ، لبهـایش بـه پاسخ جنبید، پاسخی چنان شرم آلود و آهسته که دوشیزگان نوعروس در هنگـام عقـد به آخوند میدهند (همان : ص ٢٧) و در همین صحنه میگوید:«دستی که نان را ستاند و زیر چادر گرفت ، سفید و ظریف بود که انگشت های کشیده و قلمی داشت » (همان : ص ٢٧)؛ نیز: «در یک لحظه صورتی گرد و مهتاب گون و لبخندی گرم و گیرنده که به طور محسوس دندان طلای او را نشان داده درخشید» (همان : ص ٢٨)."