چکیده:
پرسش از معنای زندگی و جاودانگی انسان، از جملة دغدغههای بنیادینی است که از دیرباز ذهن اندیشهوران را به خود مشغول ساخته است. باور به حیات پس از مرگ و جاودانگی در نوع تفسیر انسان از زندگی و در معناداری یا بیمعنایی آن نقش مهمی دارد. ملاصدرا بر اساس عناصری از نظام فلسفی خویش همچون تجرد نفس، حرکت جوهری، حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس و با ارائة تبیینی متفاوت از پدیدة مرگ، ایدهای را مطرح کرد که فهم دقیق آن بر پیوند میان اعتقاد به جاودانگی نفس و معناداری زندگی صحه میگذارد. رویکردی که ملاصدرا برای اثبات جاودانگی نفس انسان برگزیده، فلسفی است و نمودهای آن در مسئلة معناداری قابل توجه است. با توجه به ابعاد جاودانگی انسان و معناداری زندگی در نظر ملاصدرا، انسان ایمانی، انسان عقلانی و انسان اخلاقی ملازم یکدیگرند. در این مقاله با روشی توصیفی-تحلیلی در ابتدا مؤلفههای مهم در جاودانگی و معناداری زندگی را بررسی خواهیم کرد، سپس نقش اعتقاد به جاودانگی نفس در معنای زندگی را با توجه به مبانی حکمت صدرایی تبیین میکنیم.
خلاصه ماشینی:
"مسیری که ملاصدرا از حرکت کمالی نفس ترسیم میکند، همان نقطهای است که زندگی انسان را با معناداری پیوند میزند؛ یعنی هرچند نفوس انسانی درابتدا یک نوع واحد است، اما با توجه به نحوة زندگی در این دنیا و ملکات و افعال خود، منزلت وجودی خود را در مراتب دیگر رقم میزند.
با این اوصاف حقیقت مرگ عبارت است از رسیدن نفس به بالاترین مرتبة کمال ممکن در حیات دنیوی خود، و انسانی که حقیقت مرگ را بدینگونه درک کند نهتنها آن را فنا و نیستی نمیداند، بلکه تلاش میکند تا زندگی دنیایی خود را در راستای آن تنظیم کند، یعنی آن را وسیلهای برای نیل به مرتبة بالاتر وجود قرار میدهد، به جای اینکه از آن هراس داشته باشد آن را عاشقانه در آغوش میکشد: از نشانههای دوستداران حقیقی خداوند، دوست داشتن مرگ است؛ چراکه راه وصول به لقای حبیب میباشد، و وقتی محب بداند که مشاهده و لقا جز با رفتن به منزلگاه دائمی امکان ندارد و آن هم فقط از راه مرگ میسر است، بهناچار شوق مرگ در او پیدا میشود و سفر از این منزلگاه به سرای محبوب بر او سنگین نخواهد بود (ملاصدرا، 1366 ب: 96).
عمل به فضایل اخلاقی هموارکنندة راه انسان در دستیابی به سعادت ابدی در پرتو قرب الهی است، و نفس این سعادت را در طول حیات دنیوی، با استفاده از حرکات فکری و آرای علمی و تهذیب نفس و عمل صالح، کسب میکند؛ ازاینرو ایمان و اعتقاد به جاودانهبودن سبب میشود انسان در پی کسب فضایل اخلاقی برآمده و از رذایل قوای شهوی و غضبی دوری کند؛ زیرا میداند که تفاوت نفوس انسانها در سعادت و شقاوت، به میزان استغنای نفس و تجرد آنها از عالم ماده بستگی دارد."