چکیده:
حسین منزوی از شاعران معاصر ایران است که در انواع قالبهای شعر کهن و شعر نو فارسی ، آثاری از خود به یادگار گذاشته است . از میان آثار وی ، غزلهایش ، برجستگی ویژه ای دارد. این پژوهش به پیوند موسیقی بیرونی (وزن ) با محتوا در غزلهای حسین منزوی پرداخته است . وی در بیشتر وزنها، درونمایه های متعارف و متناسب با آن وزنها به کار گرفته است ، به عبارت دیگر برای محتوای وصل یار و بازتاب شور و حال از وزنهای طرب انگیز و برای درونمایه های غم ، شکایت ، جدایی و... از وزنهای جویباری و ملایم یاری جسته است . همچنین منزوی برای رسیدن به مقصود و ایجاد هماهنگی میان وزن و محتوا، از واژه ها، هجاها ،سکته های عروضی ، اختیارات وزنی ، قافیه وردیف های مناسب بهره گرفته است . گاهی نیز برای وزنهای شاد و هیجان آور، درونمایه های پند و اندرز، غم ، شکایت و... را برگزیده است که این موارد نادر در این پژوهش مورد نظر نیست . خیام شاعر، فیلسوف و ریاضیدان ایرانی، اندیشه های خود را درباره هستی و انسان در رباعیات اندکی که از وی بر جای مانده بیان کرده است . پاره ای از سخنان و اندیشه او در فرهنگ کهن ایرانی ریشه داشته است ؛ مسائلی چون زمان ، روزگار یا تاثیر آسمان و ستارگان بر زندگی انسان که در رباعیات خیام بیان شده است ، بازتابی از آن فرهنگ است . زروان یا خدای زمان آیینی ایرانی است که هستی ، مبنا و منشا آن را زمان میداند. در این آیین فلک و صور فلکی تاثیری انکارناپذیر بر زندگی انسان دارد و انسان در جبر و سرنوشتی که برای او رقم خورده است ، اختیاری ندارد. آشکار است چنین آموزه هایی برای اندیشمندی چون خیام جالب توجه ١٢٣ است . در این مقاله مطالبی چون دهر و روزگار و کارکردهای آن ، بازگشت به بیکرانگی، جبر و ...در رباعیات خیام و آثار برجای مانده از آیین زروان مقایسه ، و تاثیرپذیری شاعر از آن باورها نشان داده شده است .
خلاصه ماشینی:
"اینـک بـرای پرهیـز از طولانی شدن کلام ، تنها دو وزن بحر رمل با محتوای آن ، مورد نقد و بررسی قرار میگیرد: □ فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن ( فاعلان ) (رمل مثمن محذوف (مقصور)) (ماهیار، ١٣٧٣: ٥٠ و٥١) صد هزاران گل به خاک افتاد و بانگی برنخاست «عندلیبان را» چه پیش آمد؟ هزاران را چه شد؟ اسبها پی کرده و مردان به خون غلتیده انــــد حافظا تا چند میپرسی: سواران را چه شد؟ (منزوی، ١٣٨٩: ١١١) این وزن ، که آهنگی اندوه بار دارد از اوزان پرکاربرد بحر رمـل و در عـین حـال از اوزان روان شعر فارسی نیز به شمار میرود که منزوی ٢٣ بار آن را به کار گرفته اسـت ."