چکیده:
آفرینش انسان به صورت خداوند از آموزههایی است که در هر سه آیین بزرگ ابراهیمی مطرح شده است: در تورات آمده است که «خدا انسان را به صورت خود آفرید»؛ عهد جدید این آموزه را از یهودیت به ارث برده و بر آن مهر تایید نهاده است؛ برخی روایات اسلامی نیز، که به سند صحیح از طریق فریقین نقل شدهاند، مویّد اندیشه آفرینش انسان به صورت خداوند هستند. مقاله حاضر، به نقد و بررسی دیدگاه یکی از بزرگترین رهبران آیین مسیحیت پس از عیسی، یعنی پولس رسول، در این باره میپردازد؛ همو که پیشینة درازدامنی نیز در یهودیت داشته است. مقاله در آغاز سه قرائت پولس از صورت خدا را در سه قالب «شوهر»، «مسیح» و «مومن» عرضه میکند و سپس با ارائه دیگر دیدگاههای موجود در آثار یهودیان و آبای کلیسا، به نقد و ارزیابی دیدگاههای پولس میپردازد
خلاصه ماشینی:
برای تبیین این دیدگاه پولس، باید حکایت سفر پیدایش از آفرینش انسان (اعم از زن و مرد) به صورت خدا را در پرتو رابطه زن و مرد که در روایت دوم داستان آفرینش 5 آمده است تفسیر کرد؛ روایت دوم داستان آفرینش بهروشنی میگوید که در آغاز، مرد خلق شد و زن در پی او آفریده شد تا یار و یاور او باشد.
امّا مراد پولس از صورت خدا، آن هنگام که صورت خدا را بر شوهر تطبیق میکند و نه بر زن (همسرِ مرد)، دقیقاً چيست؟ او به ما جواب خاصی نمیدهد، امّا با توجه به دیدگاه او در تأکید بر این امر که زن همواره بايد تابع مرد باشد و زنان باید پرسشهایشان را از شوهرانشان بپرسند و از آنان راهنمایی بخواهند، بهطور منطقی میتوانیم چنین برداشت کنیم که منظور پولس آن است که مرد در آفرینش الاهی از درجة بالاتری از هوشمندی و فهم و حکمت نسبت به همسرش برخوردار است و همین ویژگی است که او را قادر میسازد تا به زنش رهنمود دهد و بر او اعمال قدرت کند.
از سوی دیگر، بعد از آنکه آفرینش آدم به شکل خدا مطرح میشود، این اصطلاح برای بار دوم نیز در همین باب و در مقام بیان تولّد شیث بر صورت آدم آمده است، که این ممکن است هم به بُعد جسماني و هم به بُعد عقلانی و اخلاقی سرشت انسان اشاره داشته باشد و بعید نیست که نویسندة کاهنی در نوشتن داستان خلقت، این پیشفرض را داشته که خدا نیز دارای بدنی مادی است که آدم را نیز به همان شکل آفریده است.