چکیده:
دیرزمانی است که میان برخی از دانشمندان و متکلمان غربی نزاع سختی در باب حوزه و قلمرو و همچنین اعتبار و وثاقت علم و دین درگرفته است. در طول سدههای گذشته، هر یک از این دو قلمرو از اینکه دیگری را بهمثابۀ یک دانش و معرفت واجد حقیقت در نظر بگیرند، طفره رفتهاند و دلایل فراوانی در رد و محکومیت دیگری ارائه کردهاند. از اینرو در نوشتار حاضر ضمن تأکید بر این نکته که پیشرفت علمی جوامع بشری لزوماً با سکولاریسم ارتباطی ندارد، با نظر به کل نظام فکری هگل، دیدگاه وی در زمینۀ رابطة علم و دین بررسی خواهد شد. به باور هگل، معرفت و آگاهی بشر بر اساس یک سیر دیالکتیکی تاریخی پیوسته در حال تکامل بوده و متناسب با بسط و پیشرفت آن، علم و دین نیز توأمان و با تناظر یکبهیک دچار تحول و پویایی شدهاند. به بیان دیگر، او با اشاره به مراحل چهارگانة تکامل تمدنها و مراتب استکمال ادیان در بستر تاریخ، بر این باور است که در هر دورهای از تاریخ جهان، میان علم و دین آن زمان، تعامل و ارتباط نزدیکی وجود داشته و این دودر هیچ دورهای به هیچ عنوان در تباین با هم نبودهاند. گرچه کاملترین نوع تعامل میان علم و دین و مصداق تام و اتمّ این رابطه از نظر وی در مسیحیت پروتستان و دورة ژرمنی وجود داشته است. از اینرو بر اساس رویکرد تعاملی و آشتیگرایانة هگل، علم و دین دو ساحت متفاوت تجلیات روح مطلق هستند و در طول تاریخ بهصورت مشترک و بهموازات هم به تعالی آگاهی بشر مدد رساندهاند.
For a long time, most of the scientists believed in antagonism between science and religion, and that religion has nothing to do with reality.
In this paper, the viewpoint of Hegel, will be taken into consideration. According to him, in the history of the world, human being's knowledge has risen up gradually and in each period, there has been a parallel dialogue and interaction between science and religion of that time. The reason is that as science has developed in the process of history, religions have also got more rational and complicated. So, according to Hegel, science has not led us to a secular and naturalistic or a materialistic orientation in 21th century and the story of antagonism between science and religion is a factitious and fabricated story.
خلاصه ماشینی:
براي مزيد اطلاع رک : - Michael Dowd, Thank God for Evolution!, How the Marriage of Science and Religion Will Transform Your Life and Our World, (Council Oak Books, 2007) p.
اما به اعتقاد نگارنده ، اولا ميان علم و سکولاريزم ارتباط منطقـي و رابطـۀ علـي - معلـولي شايان توجهي وجود ندارد١؛ و ثانيا، علم و دين در تقابل يا نزاع با هم قرار ندارنـد و چنانکـه آرتور پيکاک با نقل فقراتي از ديدگاه هـاي ميخائيـل فاسـتر٢ توجـه داده اسـت : «بـه سـادگي مي توان افسانه هايي را که در باب نزاع اجتنابناپذير ميان الهيات سنتي و علم مطرح شـده است ، ابطال نمود» (٣٥ :٢٠٠٤ ,Peacocke,) لذا تعريف و تمجيد علم تجربي و ارج نهادن بـه روش هاي علمي به هيچ روي به معناي فساد و تبـاهي باورهـاي دينـي نيسـت و اگـر هـم در 3 مواردي چنين تقابلي به نظر برسد، هيچ دليل و شاهد قطعي نمي توان بر آن اقامه کرد.
God and Nature: Historical Essays on the Encounter between Christianity and Science (Berkeley: University of California Press); Brooke, Science and Religion; Brooke and Cantor, Reconstructing Nature.
God and Nature: Historical Essays on the Encounter between Christianity and Science (Berkeley: University of California Press); Brooke, Science and Religion; Brooke and Cantor, Reconstructing Nature.
On the Relation between Science and Religion, (Cambridge University Press).