چکیده:
رواندرﻣﺎﻧﯽ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺘﯽ دﯾﺪ ﮔﺎﻫﯽ ﻣﻌﻨﺎﮔﺮا و ﺑﺮاﺑﺮﻧﮕﺮ ﻧﺴﺒﺖ ﺑـﻪ ﻧـﻮع ﺑﺸـﺮ داﺷـﺘﻪ و ﻣﻌﺘﻘـﺪ اﺳـﺖ اﺑﻌـﺎد رواﻧﯽ، اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و زﯾﺴﺘﯽ اﻧﺴﺎن، داﺋﻤﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺗﻌﺎﻣﻞ دارﻧﺪ. روﯾﮑﺮدﻫﺎی اﺧﯿﺮ رواندرﻣـﺎﻧﯽ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴـﺘﯽ ﺑﻪ ﺗﻔﺎوتﻫﺎی ﺑﯿﻦﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺗﻮﺟﻪ داﺷﺘﻪ و ﺑﻪ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖﻫﺎی ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻼﺣﻈﻪای دﺳﺖ ﯾﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ. از آنﺟـﺎ ﮐﻪ ﻇﺎﻫﺮا ﺑﺮﺧﯽ ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ رواندرﻣﺎﻧﯽ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺘﯽ ﺑﺎ آﻣﻮزهﻫـﺎی ﺷـﯿﻌﯽ اﺳـﻼﻣﯽ ﻣﻨﻄﺒـﻖ اﺳـﺖ، آﺷـﻨﺎﯾﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺎ اﯾﻦ ﺳﺒﮏ رواندرﻣﺎﻧﯽ و ﺑﺮرﺳﯽ ﻣﺸﺘﺮﮐﺎت اﺣﺘﻤﺎﻟﯽ آن ﺑﺎ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ دﯾـﺪﮔﺎه اﺳـﻼم ﺑـزن، ﻣﻔﯿﺪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽرﺳﺪ.
روش: روش ﺗﺤﻘﯿﻖ، ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ای ﺑﻮده و از ﻣﻨﺎﺑﻊ ﭼﺎﭘﯽ و اﻟﮑﺘﺮوﻧﯿﮑﯽ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪهاﺳﺖ. ﻧﺘﺎﯾﺞ: اﻣﺮوزه، رواندرﻣﺎﻧﯽ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺘﯽ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻧﻮﻋﯽ اﻋﺘﺮاض و آزﻣﺎﯾﺸﯽ ﺗﺤﻮلﮔﺮا ﺑﺮای ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺷﮑﻞ رواندرﻣﺎﻧﯽ راﯾﺞ ﺑﻪ ﮐﺎر ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. اﯾﻦ روﯾﮑﺮد ﻃﺮﻓﺪار اﺻـﻼﺣﺎت اﺳﺎﺳـﯽ ﺑـﻪ ﻧﻔـﻊ ﻧﮕـﺮش ﻧﻈﺮﯾﻪ در ﺣﺎل ﺣﺎﺿﺮ ﺗﺤﺖ اﺻﻼح و ﺑﺮرﺳﯽ اﺳﺖ. اﺧﯿﺮا ﻧﻈﺮﯾﻪﭘﺮدازان ﻓﻤﯿﻨﯿﺴـﺘﯽ ﺗﻮﺟـﻪ ﻓﺮاواﻧـﯽ ﺑـ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺑﯿﻦ ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎی ﺟﻨﺴﯿﺖ، ﻧﮋاد و ﻗﻮﻣﯿﺖ و ﻓﺮﻫﻨﮓ در ﻓﺮاﯾﻨﺪ رﺷـﺪ رواﻧـﯽ و ﻣﻼ ﺣﻈـﺎت درﻣـﺎﻧﯽ اﻧﺘﺨﺎﺑﯽ را ﮐﺎوش ﮐﻨﻨﺪ. ﺑﺤﺚ: ﺑﺮﺧﯽ از ﻣﻄﺎﻟﺒﺎت ﺟﺮﯾﺎن ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ، ﭘﯿﺸﺘﺮ از ﺳﻮی اﺳﻼم ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺣﻘﻮق زن ﻣﻄـﺮح و ﺑﺮرﺳـﯽ ﺷﺪه اﺳﺖ. رواندرﻣﺎﻧﯽ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺘﯽ روﯾﮑﺮدی درﻣﺎﻧﯽ اﺳـﺖ ﮐـﻪ ﺑـﺮ ﭘﺎﯾـﻪ ﻧﻈﺮﯾـﻪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴـﻢ ﻗـﺮار دارد.
خلاصه ماشینی:
"همچنین نامشخص بودن ابعاد مختلف رواندرمانگری با رویکرد فمینیسم اسلامی به عنوان نوعی از فمینیسم بومی شده در کشورهای اسلامی و نیز تناقضات میان ذات حقیقی اسلام و باورهای فمینیستهای اسلامی باید مد نظر قرار گیرد، به دلیل محدودیت در نحوه سنجش پیامد درمان و نو پا بودن ملاحظات فرهنگی در رواندرمانی فمینیستی رایج، این روش درمانی، هنوز به عنوان رویکرد درمانی مبتنی بر شواهد پذیرفته نشده است.
در حال حاضر مباحثی در زمینه فمینیسم اسلامی از سوی برخی اندیشمندان در نقاط مختلف دنیا مطرح شده و پایههای نظری آن در حال شکلگیری است(Ahmed1992، Moghissi1999 ؛2000 Mirza) از آنجا که در دین اسلام، آیات و روایات متعددی بر احقاق حقوق زنان در جامعه تاکید دارد(8؛ 7؛ 6) و آیات زیادی از قرآن هستند که برابری هستیشناختی زن و مرد را تایید میکنند(مکارم شیرازی1374،مطهری 1386، مغیثی 1999)؛ این احتمال وجود دارد که استفاده از رواندرمانی فمینیستی در حل برخی از مشکلات سلامت روان جوامع مسلمان سودمند باشد.
بنابراین در این رویکرد اهداف درمانگران فمینیستی به اهداف فمینیستهای اسلامی بسیار نزدیک است، توجه به موقعیتها و ساختارهای اجتماعی از سوی درمانگران فمینیستی با بازخوانی قوانین و روح کلی شریعت از سوی فمینیستهای اسلامی مشابهت دارد، از اینرو است که بدران معتقد است، اگر فمینیسم به عنوان آگاهی نسبت به اجبار و محدودیتهای زنان، دور انداختن این محدودیتها و تلاش برای ایجاد یک نظام روابط منصفانهتر و عادلانهتر بین زن و مرد در نظر گرفته شود، هیچ تناقضی میان فمینیست بودن و مسلمان بودن وجود ندارد."