چکیده:
مقــام معظم رهبری از ســال ها پیش تاکنون در مواقف و مواقــع گوناگون به تبیین این جامعه ما ریشه در حاضر حال موضوع پرداخته اند که بسیاری از مشکلات مادی و معنوی نواقص و نارســایی های علوم انسانی دارد. در سال های اخیر و البته با تاخیر، توجه دیگر متفکران و اندیشمندان نیز بدین موضوع جلب شده است و شاهد اظهارنظرهای متفاوت متضاد ایشــان در رســانه های دیداری، شنیداری و نوشتاری بوده ایم. در این مقاله و بعضا قصد آن داریم تا به بررســی برخی از سوءبرداشت ها و مصادره به مطلوب هایی بپردازیم که در خصوص موضوع پراهمیت تحول در علوم انســانی در رســانه ها صورت پذیرفته اســت. البته این مهم را بدون اشــاره به مصادیق خبری آن و با ذکر اهم ایرادات مذکور به انجام خواهیم رساند. نگارنــده، اهــم ایرادات وارده به این مباحث را طی چهار ســوال اساســی مطرح کرده و به آن ها پاســخ داده اســت. این چهار ســوال عبارتنــد از: «آیا غایت تحــول در علوم
انســانی، بومی ســازی این علوم اســت یا اســلامی کردن آن؟»؛ «آیا جهــت نیل به تحول مطلوب در علوم انســانی، نیازمند مدیریتی حاکمیتی هستیم یا این علوم می بایست به طور طبیعی به سمت وســوی مطلوب ســوق یابند؟»؛ «آیا منظور از اسلامی سازی علوم انسانی، استخراج تمامی گزاره ها و قواعد این علوم از نصوص دینی است و در غیر این صورت، اینکه «آیا علوم انسانی پیش فرض های دینی چگونه بر این علوم تاثیر می گذارند؟» و نهایتا بی نیاز از علوم انسانی غربی است و تحول در علوم انسانی به معنای حذف موعود کاملا کامل علوم غربی از دانشگاه هاست؟»
خلاصه ماشینی:
اين چهار ســؤال عبارتنــد از: «آيا غايت تحــول در علوم انســاني ، بومي ســازي اين علوم اســت يا اســلامي کردن آن ؟»؛ «آيا جهــت نيل به تحول مطلوب در علوم انســاني ، نيازمند مديريتي حاکميتي هستيم يا اين علوم مي بايست به طور طبيعي به سمت وســوي مطلوب ســوق يابند؟»؛ «آيا منظور از اسلامي سازي علوم انساني ، استخراج تمامي گزاره ها و قواعد اين علوم از نصوص ديني است و در غير اين صورت ، پيش فرض هاي ديني چگونه بر اين علوم تأثير مي گذارند؟» و نهايتا اينکه «آيا علوم انساني موعود کاملا بي نياز از علوم انساني غربي است و تحول در علوم انساني به معناي حذف کامل علوم غربي از دانشگاه هاست ؟» مقدمه «علوم انساني روح دانش است ؛ حقيقتا همه دانش ها، همه تحرکات برتر در يک جامعه مثل يک کالبد اســت که روح آن ، علوم انســاني است .
البته پس از فرمايشات مکرر حضرت آقا در اين خصوص طي سال هاي اخير و البته با تأخير، توجه عموم متفکران و انديشمندان و نيز نشريات و محافل علمي و رســانه اي به اين موضوع مهم جلب شده است ، ليکن حق مطلب به هيچ وجه ادا نشده و بدتر اينکه بايد گفت در همين مطالب و مباحث شکل گرفته حول موضوع تحول در علوم انســاني گاه شاهد سوءبرداشت ها، کج انديشي ها و مصادره به مطلوب هايي نيز بوده ايم .
هرچند اين امور براي شکل دهي تحول مورد نظر در زمينه علوم انساني ضروري هســتند، ولي بايد توجه داشت بدون دخالت مســتقيم نظام آموزشي کشور در دانشگاه ها نمي تــوان انتظــار تحولي اساســي را در اين حوزه داشــت ؛ چــرا که دانشــگاه ها به واقع سرچشــمه هاي علمي يک جامعه هستند و تا سرچشمه اصلاح نشود، تلاش هاي مقطعي ِ ديگر جهت برطرف کردن آلودگي ها و نابهنجاري هاي علمي کشور بي نتيجه خواهد ماند.