چکیده:
از نمونه هــای موفــق یک علم بومی و معطــوف به غایات و رویکردهای اســلامی در تمدن اسلامی، تجربه سده های نخستین عالم اسلام است که از آن به عصر زرین فرهنگ اسلامی یاد می شود. متفکران سده های طلایی تمدن اسلامی، از قرن سوم تا هفتم همچون فارابی، شــیخ اشــراق و ابن سینا و حتی ابن خلدون در قرن هشــتم هجری، واجد انواعی از علــوم بودند که ضرورتا رنگ و بوی اســلامی داشــت و در فضای اســلامی تولید و بازتولید می شــد. فارابی و ابن خلدون دو نمونه از متفکرانی هســتند که اولی در دســته ی حکما و دومی در دســته ی اهل شــریعت علومی را عرضه کردند که در همه ی حوزه های انسان شناســی، هستی شناسی و معرفت شناسی، وجهی دینی دارند. این مقاله متکفل هدفی متواضع یعنی بررســی یکی از مفردات اندیشــه فارابی و ابن خلدون درباب انسان شناسی آن هاست. بدین سان پرسش اساسی مقاله این خواهد بود که چه تفاوتی میان انسان شناسی فارابی و ابن خلدون وجود دارد و آیا می توان با توجه به چنین تفاوت هایی ادعای ساختن یا واجد بودن علمی تالیفی با رویکرد فارابی ای و ابن خلدونی داشت؟ برای این منظور با به کارگیری روش مقایسه ای، پس از بیان مقدمه ای در دشواری های اخذ و سازش حکما با علوم ســخت، در ســه بخش، اندیشه فارابی، اندیشــه ابن خلدون و جمع بندی، تلاش خواهیم کرد تا پرتوی بر ساحت هایی از تفاوت های انسان شناسی این دو متفکر موردنظر بیفکنیم.
خلاصه ماشینی:
بدين سان پرسش اساسي مقاله اين خواهد بود که چه تفاوتي ميان انسان شناسي فارابي و ابن خلدون وجود دارد و آيا مي توان با توجه به چنين تفاوت هايي ادعاي ساختن يا واجد بودن علمي تأليفي با رويکرد فارابي اي و ابن خلدوني داشت ؟ براي اين منظور با به کارگيري روش مقايسه اي ، پس از بيان مقدمه اي در دشواري هاي اخذ و سازش حکما با علوم ســخت ، در ســه بخش ، انديشه فارابي ، انديشــه ابن خلدون و جمع بندي ، تلاش خواهيم کرد تا پرتوي بر ساحت هايي از تفاوت هاي انسان شناسي اين دو متفکر موردنظر بيفکنيم .
کليدواژگان : فارابي ، ابن خلدون ، انسان شناســي ، علوم انســاني اسلامي ، اهل شريعت ، حکما مقدمه پيش نياز هرگونه بحثي در باب انواع علوم انســاني ، اولا تعريفي از علوم انســاني ، ثانيا تقريري از موضع جدل پيرامون امکان پذيري چنين علمي ، و ثالثا بررســي تاريخي وجود ِ چنين علومي در دوره هاي مختلف تاريخي است .
اگر از تعريف فوکويي انسان و به همين نســبت علم انســاني مدرن ، که تولد آن را در قرن هجدهم اعلام مي کند (کچويان ، ١٣٨٢: ِ ِ ١٦٠ـ ١٥٥) بگذريــم ، و توجه خود را معطــوف به تعاريف عام و نه لزوما غربي از علوم ِ انســاني کنيم ، مي توان مجانست هاي موضوعي زيادي بين علوم انساني امروزي ، و علومي که موضوع تعليم و تعلم توســط فلاســفه ، فقها و متکلمان سده هاي نخست اسلامي بوده است ، بازيافت .