چکیده:
مسئله پژوهش حاضر از تدقیق در اثرات فروکاهش مبانی انسان شناسی، هستی شناسی و معرفت شناسی در تئوری سازمان و مدیریت غربی نشئت می گیرد. بر این اساس، با رهگیری این فروکاهش در مبانی، نشان داده می شود که «رقابت» به عنوان داعی اصلی و اعتبار محوری در دیدگاه های سه گانه مدرن، نمادین تفسیری و پست مدرن مطرح است. در ادامه با رویکرد موضوع شناسی فلسفی، و با استفاده از روش های متناسب با ساحات گوناگون تحقیق در حوزه اعتباریات و شیوه تحلیل مضمون، به شناسایی و معرفی قرابت به مثابه اعتبار محوری در مدیریت اسامی پرداخته می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد که در اندیشه اسامی، کمال حقیقی، قرب به خدای متعال است که از مسیر ولایت پذیری انسان کامل محقق می شود و در ظاهر این قرب، هسته اصلی تعامات اجتماعی بر محور قرابت خانوادگی است. با کشف اعتبار «قرابت» به عنوان اعتبار محوری، در ساحت ساخت یکی از نمونه های منتج از محوریت قرابت تفریع خواهد شد و در ساحت تغییر به تبیین اثرات آن در طرح سازمان و با سه مولفه پیچیدگی، رسمیت و تمرکز پرداخته خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
نتایج تحقیق نشان میدهد که در اندیشة اسلامی، کمال حقیقی، قرب به خدای متعال است که از مسیر ولایتپذیری انسان کامل محقق میشود استادیار و عضو هیئت علمی دانشکدة معارف اسلامی و مدیریت دانشگاه امام صادق علیه السلام.
این آثار با موضوعاتی نظیر مطالعة تطبیقی وظایف مدیریت در قرآن کریم (نجاتبخش اصفهانی و شهریاری، 1388)؛ پیشنیازهای مدیریت اسلامی (مصباح یزدی، 1385)؛ قدرت در مدیریت اسلامی (نادری قمی، 1378)؛ اصول مدیریت اسلامی و الگوهای آن (نقیپورفر، 1377الف)؛ بررسی شخصیت اهلبیت در قرآن (نقیپورفر، 1377ب)؛ تشویق و تنبیه در اسلام (سید علیپور، 1383)؛ آسیبشناسی پژوهشهای انجامشده در زمینة مدیریت اسلامی (سهرابی و همکاران، 1390)؛ تحلیل محتوای ادبیات مدیریت اسلامی (خنیفر، 1384ب)؛ اوصاف مدیر (کشوری، 1371) و آثار متعدد دیگری که در این زمینه براساس عهدنامة مالک اشتر و نهجالبلاغه (احسانی، 1379؛ اعتصامی و فاضلی کبریا، 1388؛ اعرافی، 1380؛ بشیر، 1385؛ تقوی رفسنجانی، 1381؛ ثواقب، 1380؛ حق پناه، 1379، 1380؛ خزعلی، 1381؛ خنیفر، 1384الف؛ دلشاد تهرانی، 1388؛ رحمانی، 1379؛ رستمیان، 1379؛ فلاح سلوکلایی، 1384؛ کریمی، 1381؛ ماندگار، 1379؛ محسنی، 1384؛ مشتاق، 1385؛ ناصری، 1381؛ نوایی، 1382)؛ الگوی اسلامی ارتباطات با مشتری مبتنیبر رابطة اخوت (محمدی، 1392)؛ نقش رهبری اسلامی در ادارة شرکت (عباسی، 1 2008)؛ مذهب بهعنوان استراتژی وحدت (عاشور 2 و برهانالدین 3 ، 2011)؛ رویکردهای مذهبی در مدیریت دانش (حیدر نقوی 4 ، کنوال 5 و محمد عثمان 6 ، 2012)؛ ارزشهای اسلامی در مدیریت (مازلیزا، 7 آزلینور 8 و نورالسیاح، 9 2013)؛ دیدگاه دینی در کارآفرینی و صنعتیشدن (محی الدین، 10 2013)؛ مکانیسمهای کنترلی (محیالدین، 2013) و مبانی مدیریت زمان (محمد، 11 ندیم، 12 مبین، 13 2011) تحریر شده است.