چکیده:
در مقاله حاضر مفهوم و جایگاه امنیت و برخی ابعاد مهم آن در دانش سیاسی اسلامی و سازوکارهای تامین آن بر مبنای قرآن کریم تبیین شده و تلاش شده است تا نشان داده شود که این کتاب آسمانی و به تبع آن، دانش سیاسی اسلامی دارای دیدگاه مدرن و امروزی درباره مفهوم متحول و پیچیده امنیت، به ویژه در ابعاد همه جانبه معنوی، فردی و اجتماعی، سیاسی، نظامی و... است. از سویی ایمان و امنیت معنوی، سرچشمه و مبنای اصلی کلیه ابعاد امنیت و سازوکارهای تامین آن بوده و بین این ابعاد و سازوکارها، هم پیوندی و توازن عمیقی برقرار است؛ ضمن آنکه هرگونه امنیتی و در هر بعد از ابعاد آن، در نهایت ریشه در ایمان و اعتقادات معنوی و الهی دارد و هرگونه ناامنی در هر عرصه ایی، بالاخره ریشه اش به بی ایمانی و صفات متقابل ایمان مانند شرک، کفر، ظلم، استکبار و... برمی گردد. مومن و صفات ایمانی، اصلی ترین خاستگاه صدور کنش های امنیت زا است و می توان در استنتاجی نهایی گفت که بسترسازی حیات معنوی طیبه و
حسنه برای تربیت و تذهیب افراد، چه در حوزه رفتارهای فردی و اجتماعی و چه ابتعاد آنها از حیات سیئه و غیرایمانی، اصلی ترین سازوکار تامین امنیت در دانش و نظام سیاسی اسلامی است.
خلاصه ماشینی:
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان بر این باورند که بر اساس این آیه ، قرآن به گروهی از مسلمانان که دارای دو صفت ایمان و عمل صالح هستند و به نصرت الهی، حکومت جهانی مستضعفان را تشکیل خواهند داد، نوید امنیت و از میان رفتن تمامی اسباب خوف و ترس و وحشت را داده است؛ امنیتی که دیگر از منافقین و کید آنان و از کفار و جلوگیریهایشان بیمی نداشته باشند، خدای را آزادانه عبادت کنند و چیزی را شریک او قرار ندهند (طباطبایی، 1368، ج15: ص209).
علامه در تفسیر آیۀ «تَعاوَنوا عَلَى البرِّ وَ التَّقوَى وَ لا تَعاوَنوا عَلَى الإِثمِ وَ العُدوانِ» 1 (مائده:2) و آیه «وَ لكِنَّ البِرَّ مَن آمَنَ بِاللّهِ وَاليَومِ الاخِرِ» 2 (بقره:177) به این معنا چنین اشاره کرده است: «و کلمۀ تقوا به معنای مراقب امر و نهی خدا بودن است، و در نتیجه برگشت معنای تعاون بر بِر و تقوا به این است که جامعۀ مسلمین بر بِر و تقوا و یا به عبارتی بر ایمان و عمل صالح ناشی از ترس خدا اجتماع کنند، و این همان اصلاح و تقوای اجتماعی است، و در مقابل آن تعاون بر گناه ـ یعنی عمل زشت که موجب عقب افتادگی از زندگی سعید است ـ و بر عدوان که تعدی بر حقوق حقۀ مردم و سلب امنیت از جان و مال و ناموس آنان است، قرار میگیرد» (همان، ج 5: ص266).