چکیده:
در این مقاله بناست تا از رهگذر بررسی تناسب «موضوع» و «روش» در علم اقتصاد متعارف، برای اقتصاد و اقتصاد اسلامی گامی برداشته شود. برای نیل به این مقصود، ابتدا جایگاه «موضوع» هر علم نشان داده خواهد شد و سپس نظر اقتصاددانان در مورد موضوع علم اقتصاد بررسی خواهد شد. در این مقاله نشان می دهیم که «موضوع» علم اقتصاد، «انسان اقتصادی عقلانی» است. بنابراین همه مسائل، نظریات و مکاتب اقتصادی باید منطقا بر «محور» آن باشد؛ سپس ربط بین روش متعارف نظریه پردازی، یعنی روش ریاضی، و «موضوع علم» اقتصاد متعارف را معرفی خواهیم نمود و ماهیت موضوع علم اقتصاد در چهارچوب فلسفه اسلامی مجددا بازخوانی خواهد شد. نهایتا اینکه، روشن خواهد شد که رویکرد اسلامی به اقتصاد علاوه بر «تبیین»، دارای «روشی» هنجاری، توصیه ای و تجویزی نیز هست؛ زیرا این رویکرد ناشی از دیدگاه اسلامی در قلمرو «موضوع» اقتصاد است.
خلاصه ماشینی:
طرح مسئله یکی از مسائل اساسی روششناختی در قلمرو نظریهپردازی اقتصادی آن است که چرا منطق و زبان ریاضیات به عنوان روش مسلط در تولید و بیان نظریات اقتصادی است؟ به صورت طبیعی سؤالات دیگری متعاقب این سؤال اساسی قابل طرح است؛ مثلاً آیا باید و یا میتوان راهی را برای رهایی از ریاضیات جستوجو یافت؟ نهایتاً اینکه از منظر مبانی اسلامی، چه راه متفاوتی را میتوان پیش روی نظریهپردازان اقتصادی قرار داد؟ فرضیۀ اساسی که این مقاله در صدد نمایاندن آن است، عبارت از این است که ربط وثیقی بین آنچه که اقتصاد متعارف، بهعنوان موضوع علم اقتصاد، تلقی نموده و روشی که برای نظریهپردازی پیرامون آن انتخاب کرده وجود دارد.
ساموئلسون در چاپ دهم کتابش در سال 1976 یک تعریف گستردهتری بر مبنای سه سؤال مذکور ارائه نمود و انتخاب فردی و اجتماعیِ هر دو را مورد توجه قرار داد و نوشت که: «علم اقتصاد چگونگی انتخاب فرد و جامعه در ارتباط منابع کمیاب و اهداف متعدد را مطالعه میکند؛ حال چه از پول استفاده کند، چه نکند؛، حال چه موضوع مصرف کالاها مطرح باشد؛ چه بهکارگیری منابع برای تولید کالا؛ چه بین حال و آینده مطرح باشد و چه بین افراد یا گروههای اجتماعی.
6. فلسفۀ اسلامی و « موضوع» و «روش» علم اقتصاد براساس نظریۀ علامه طباطبایی و شهید مطهری، اثبات وجود «موضوع» هر علمی و در نتیجه شناسایی اولین ملازمات منطقی موضوع ـ که اصول موضوعه و مفروضات اساسی هر علمی را میسازد ـ برعهدۀ فلسفه است.