چکیده:
نهاد داد و ستد بین المللی یکی از نهادهای لازم و ضروری در جامعه است و هر جامعه ای بایستی برای بهبود عملکرد و حفظ کارای خود اقدامات لازمی را برای ایجاد، تکمیل و تغییر آن انجام دهد. از جمله عوامل موثر در ایجاد، تکمیل و تغییر بستر نهادی، دیدگاه و نگرش جامعه است. در واقع نهادها، تبلور سیستم باورها و یا مدل های ذهنی مشترک (ایدئولوژی) در خارج از ذهن است. این پژوهش در پی اثبات این فرضیه است که اسلام به دلیل داشتن رویکرد و گرایش مثبت نسبت به نهاد داد و ستد بین المللی، باعث رونق این نهاد شده است. به عبارت گویاتر، با توجه به اینکه دیدگاه و نگرش نهادینه شده در جامعه بر شکل گیری و تکمیل و تغییر نهادها تاثیر می گذارد و با توجه به اینکه رویکرد اسلام نسبت به نهاد داد و ستد بین المللی مثبت است، بعد از ظهور اسلام
شرایط طوری تغییر یافت که هزینه معاملاتی پرداختن به تجارت، کاهش و از آنجا موجبات رونق این نهاد فراهم گشت. برای اثبات این فرضیه، نهاد داد و ستد بین المللی در عصر پیامبر اسلام (ص) و با سیاق روایت تاریخی مورد مطالعه قرار گرفت.
خلاصه ماشینی:
حال سؤال اصلی پژوهش این است كه با توجه به نوع رویكرد اسلام نسبت به نهاد داد و ستد بینالمللی، ظهور اسلام چه تأثیری بر این نهاد گذاشته است؟ آیا ظهور اسلام توانست به دلیل رویكرد مناسب و مثبت نسبت به این نهاد، شرایط را طوری تغییر دهد كه باعث كاهش هزینۀ معاملاتی گشته و از آنجا نهاد داد و ستد بینالمللی رونق یابد؟ برای پاسخگویی به این سؤال اصلی، لازم است ابتدا مشخص شود كه رویكرد اسلام نسبت این نهاد چگونه است؟ به همین منظور به منابع اسلامی (قرآن و سنت) مراجعه شده و بعد از مشخص شدن رویكرد اسلام نسبت به این نهاد، به مطالعۀ تاریخی این نهاد در عصر پیامبر اسلام (ص) پرداخته و مشخص میشود كه با ظهور اسلام در آن دوره، نهاد داد و ستد بینالمللی در چه مسیری قرار گرفته است؛ آیا رشد و توسعه یافت و یا سیر قهقرایی پیدا كرد؟ به عبارتی با مراجعه به تاریخ و استناد به واقعیات و شواهد تاریخی به سؤالات پاسخ داده میشود.
علاوه بر سه دلیل گفته شده در بالا (موقعیت ممتاز جغرافیایی، وضعیت آب و هوایی و وجود امنیت در مكه) همچنین میتوان به اقدامات صورت گرفته توسط «قُصَیبنکلاب» جدّ اعلای رسول اکرم (ص) و حضرت هاشم (ع) و حضرت عبدالمطلب (ع) كه در رونق تجارت عرب نقش زیادی داشت، اشاره نمود: قُصَیبنكِلاب جد چهارم پیامبر اسلام (ص)، در اواسط قرن پنجم میلادی، به گردآوری قبایل پراكندۀ قریش در مكه و فراهم آوردن شرایط شهر و یكجانشینی پرداخت (طبری، 1385، ج3: ص808؛ یعقوبی، 1362، ج1: ص308؛ ابناثیر، 1370، ج2: ص827؛ زیدان، 1382: ص13)، و بهدلیل همین اقدام (جمعآوری قبیلۀ خود از اطراف مكه و مستقر ساختن آنها در مكه) به «مجمّع» مشهور شد (یعقوبی، 1362: ج1، ص308؛ ابناثیر، 1370، ج2: 827).