چکیده:
مقالۀ حاضر به بررسی مقولۀ «شرححالنویسی» در دخترک امریکایی در عربستان صعودی (2012) اثر جین سسون میپردازد. نویسنده با رویکردی پسااستعماری و پساچندفرهنگی و با استفاده از نظریات منتقدانی نظیر ادوارد سعید و سیدونی اسمیت در پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که رابطۀ گفتمان فرهنگی- سیاسی حاکم بر جامعۀ امریکایی بعد از یازده سپتامبر با ظهور مجدد شرححالنویسی (به عنوان نوع ادبی مدرنیسمی) چیست؟ بدین منظور دو مقولۀ هویت و جنسیت در اثر سسون بررسی شده است. چنین استدلال میشود که ترجیح نویسندگانی چون سسون در استفاده از «شرححالنویسی» در دوران چندفرهنگ-گرایی پسامدرن، که در ظاهر دوران بازتعریف «خود» و رهایی از گفتمان چیرۀ انسانگرایی لیبرال است، ریشه در گفتمان نئوامپریالیسمی و اسلامهراسی حاکم برجامعۀ امریکایی بعد از یازده سپتامبر دارد. به دیگر سخن، این آثار با پررنگ کردن تقابل «خود/دیگری»، که لازمۀ ساختار سلسلهمراتبی حاکم بین «شرق/غرب»، «ما/آنها» است، توانستهاند با سیاستهای نئوامپریالیسمی اخیر امریکایی همگام شوند و نقش پررنگی در سیاست بینالملل بازی کند.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به ایـن امر و با وجود اعتراف پایانی سسون مبنی بر اثربخش نبودن تلاش های وی در تغییـر وضـعیت زنان عربستانی و ناکامی وی در حصول این هدف ، سؤالی که مطرح مـی شـود ایـن اسـت کـه هدف عمدة سسون برای بازنویسی این خاطرات، که در واقع یـادآور ناکـامی وی در عربـستان نیز می باشند، پس از گذشت بیست سال چیـست ؟ بـه عبـارت دیگـر، در فراینـد روایـت ایـن خاطرات کدام هدف راهبردی محقق می شود که ناکـامی سـسون را در تحقـق هـدف ظـاهری آزادی زنان تحت شعاع قرار می دهد؟ ٤- شرححال نویسی یا مانیفیست اسلامهراسی و اسلامستیزی بعد از یازده سپتامبر پیش تر اشاره شد که شرححالنویسی در گذار از مدرنیته به پسامدرن دستخوش تغییـرات قابل توجهی شد، به طوری که آن را از نوع ادبی مختص دستگاه حاکم به حوزة مـورد علاقـة گروههای اقلیت نظیر زنان، قومیت های نژادی و فرهنگی تبدیل کرد؛ اما ایـن امـر بـه معنـای تغییر گفتمان حاکم برآن، یعنی انسانگرای لیبرال، نبود؛ چراکه علی رغم پایان دورة امپراتـوری درغرب، سیاست حاکم هنوز مبتنی بر روابـط سلـسله مراتبـی انـسانگـرای لیبـرال و «منطـق شباهت / تفاوت » استوار است ."