چکیده:
دیدگاه های گوناگون اندیشمندان غربی درباره زبان و ادبیات، مجال وسیعی را برای نگرشی تازه از ابعاد گوناگون به متون ادبی فراهم آورده است. از جمله مکاتب ادبی که در قرن بیستم مطرح شد پسا ساختارگرایی است. ژولیا کریستوا یکی از پساساختگرایان است که اندیشه هایش درحوزة آثار ادبی بسیار مورد توجه قرار گرفت. بخشی از نظریات وی مربوط به امر نمادین و نشانه ای در زبان است. به عقیده وی زبان نمیتواند منحصرا نشانه ای یا نمادین باشد بلکه هر یک از این دو امر دیگری را تعدیل می کند و معنی محصول ارتباط میان آنهاست. این پژوهش در صدد پاسخ به این پرسش است که در شعر قصه شهر سنگستان امر نشانهای بر زبان شاعر چه اثراتی دارد و چگونه میتوان با توجه به امر نشانهای این شعر را تأویل کرد. با بررسی امر نشانه ای و نمادین آشکار میگردد که اخوان بشدت تحت تأثیر رانههای نشانهای قرار دارد و با دقت در این رانهها میتوان ناامیدی و یأس را مهمترین رانة نشانهای شعر وی دانست.
خلاصه ماشینی:
"در این پژوهش کوشـش مـی شـود بـا بررسـی و تحلیـل امـر نشانه ای در شعر قصة شهر سنگستان اخوان خوانشی تازه از این اثر ارائه و لایـه هـای معنـایی پنهان آن آشکار گردد و به این پرسش پاسخ داده شود که در شعر قـصة شـهر سنگـستان امـر نشانه ای بر زبان شاعر چه آثاری دارد و چگونه می توان با توجه به امر نـشانه ای ایـن شـعر را تأویل کرد.
اعتراض به این سکوت با به کار گرفتن افعالی که در تضاد کامل با سکوت هستند نیز خودنمایی می کند زیـرا هـر واژه تـداعی کننـده معـانی متضاد آن نیز هست : و چون دیوانگان فریاد می زد آی و می افتاد و برمی خاست گریان نعره می زد باز فریادهای شاهزاده زمانی است که قصد مبارزه و امید پیروزی داشته است ولی در پایان کـه از همه طرف ناامیدی و خستگی بر او چیره شده به جای فریاد ناله و آوایی حـزین جـایگزین گردیده است : غمان قرنها را زار می نالید حزین آوای او در غار می گشت وصدا می کرد بر اساس نظر کریستوا پیش از این که زبـان شـکل بگیـرد و کـودک ناچـار شـود آنچـه را می خواهد از طریق زبان منتقل کند به وسـیله اصـوات و یـا نـشانه هـا خواسـت خـود را ابـراز می کرده و به نیازش پاسخ داده می شده است .
در مقابل آثاری کـه در آن شـاعر بـه شدت امر نمادین را در نظر دارد و به رانه های درونی اجـازه آشـکار شـدن نمـی دهـد اگرچـه صریحا معنا را بیان می کند ولی نمی تواند مخاطب را با خود همراه کند زیرا مخاطـب احـساس می کند مؤلف نظرش را با قاطعیت ابراز کرده و دیگر چیزی برای اندیشیدن باقی نمانده اسـت ."