چکیده:
سرزمین خراسان به دلیل ظرفیتهای فرهنگی و موقعیت جغرافیایی از دیرباز کانون حماسههای کهن ایرانی بوده است. استقامت در برابر مهاجمان صحراگرد، در یک روند پایدار و متداوم، توانایی حفظ هویت را در این سرزمین افزوده است. مقاومتهای نظامیدر برابر دشمنان مهاجم به روزگار ساسانیان باز میگردد. تاسیس پادوسبان شرق و پست کلیدی مرزبانی دهقانان موید این مدعاست. فتح این سرزمین توسط مسلمانان و درپی آن ورود اسلام در عصر امویان یکی از مهمترین حوادث تاریخی این سرزمین را رقم زد. اگرچه تاریخ ورود مسلمانان به خراسان به عصر خلیفه سوم باز میگردد، لیکن سیطره قطعی مسلمانان بر ماوراءالنهر تا نیمه دوم عصر امویان به تاخیر افتاد و سرانجام شهرهای آن به زیر چمبرهی فاتحان مسلمان در آمد وآخرین شهرهای آن مکانی مناسب برای زمین گیر شدن فاتحان مسلمان و اتمام فتوح اسلامیدر مرزهای ماوراءالنهر شد. آنچه مقرر است در این مقاله مورد بررسی قرار گیرد یافت پاسخ این پرسش اساسی است که: دلایل کندی فتوح ماوراءالنهر چه بود؟ بیشک پیش درآمد این پژوهش مطالعهی فرایند فتوحات اسلامیدر خراسان بزرگ و سرحدات ماوراءالنهر به شیوهی توصیفی است و پس از آن با رویکردی تحلیلی به جستجوی دلایل کندی فتوح اسلامی و سرانجام زمین گیر شدن فاتحان مسلمان در این سرزمین پرداخته
شده است.
خلاصه ماشینی:
مردم خراسان علاوه بر اینکه در دوره ساسانی برای مقابله با هیاطله و ترکان توانایی مادی و معنوی نسبی و متکی به خود برخوردار شده بودند تا ایام فتوح اسلامی نیز به خاطر ویژگیهای دوران زوال ساسانیان، قدرت محلی زیادی به دست آورده بودند، از این رو، در مواجهه و مصالحه با فاتحان مسلمان جایگاه و ثروت و اختیارات بسیاری را برای خود حفظ کردند.
(گردیزی، 1363: 227 و 228؛ الذهبی، 1407ق: 3/ 329-331) با این تحرکات، تا سال 31ق عمده ناحیه خراسان زیر سلطه مسلمانان قرار گرفت و راه برای فتح و استیلای بر ماوراءالنهر هموارشد.
(یعقوبی، 2536:2/ 172؛ ابناعثم کوفی، بیتا:4/ 196) هم چنین حدود تعدادبسیاری از اهالی سمرقند را به بردگی گرفت و با خود به خراسان برد و در راه برگشت ترمذ را نیز تصرف کرد.
(یعقوبی، 2536: 2/ 239؛ گردیزی، 1363: 246) از بررسی فتوحات امویان از آغاز تا زمان روی کار آمدن قتیبه بن مسلم چنین بر میآید که در طی این مدت امویان هر از چندگاهی برای مقاصد غارتگرانه خود و کسب مال و غنیمت به شهرها و روستاهای این سرزمین لشکر کشیده و پس از غارت و تاراج این نواحی به مرو باز میگشتند.
(طبری، 1362: 9/ 3811)قتیبه پس از فتح بیکند عزم بخارا داشت، ولی هنوز چندان از این شهر دور نشده بود که اهالی بیکند دست به شورش زدند و مسلمانانی را که در آن جا مانده بودند، به قتل رساندند.
(یعقوبی، 2536: 2/242) اتحاد چاچ، فرغانه و ترکان: در سال 94ق قتیبه به همراه سپاهی قدرتمند، متشکل از مسلمانان و همسایگان بخارا و کش و نسف و خوارزم، جهت ادامه فتوحات به آن سوی جیحون لشکر کشید.