چکیده:
نقابت، سازمانی در نظام دیوان سالاری جهان اسلام بود که برای نخستین بار خلفای عباسی به دلایلی آن را پدید آوردند و پس از سقوط خلافت همچنان ماند. نقیبان شخصیت های مطرح سادات بودند که بر اثر اهمیت وظایفشان، پیوسته در زمینه های گوناگون تاثیر می گذاردند. پس از حمله مغولان به جهان اسلام، شاید انتظار می رفت که این نهاد فراموش شود و نقش تاریخی اش را از دست بدهد، اما مهاجمان به رغم اینکه مسلمان نبودند، به سرعت جایگاه مهم و نقش و اعتبار سادات را دریافتند و به احیا و تقویت نهاد نقابت همت گماشتند. این روی کرد بیش از گذشته به ویژه در روزگار ایلخانان مسلمان نیرومندتر شد. مغولان برای توجه به این دستگاه و تقویت آن دلایل فراوانی داشتند که برخی از آنها در گذشته مطرح نبودند. از سوی دیگر، این توجه و تقویت، پی آمدهای فراوانی داشت که شاید هیچ یک از آنها به اهمیت گسترش تشیع امامی در ایران و فرامرزهای آن نبوده نباشد. این پژوهش افزون بر اینکه به چگونگی احیا و ماندگاری حیات این نهاد و زندگی شمار فراوانی از نقیبان عصر ایلخانی می پردازد، به دلایل عام و خاص این روی کرد نیز توجه می کند و پی آمدهایش را به ویژه در زمینه گسترش تشیع امامی توضیح می دهد.
خلاصه ماشینی:
پس از حمله مغولان به جهان اسلام، شاید انتظار میرفت که این نهاد فراموش شود و نقش تاریخیاش را از دست بدهد، اما مهاجمان بهرغم اینکه مسلمان نبودند، بهسرعت جایگاه مهم و نقش و اعتبار سادات را دریافتند و به احیا و تقویت نهاد نقابت همت گماشتند.
این پژوهش افزون بر اینکه به چگونگی احیا و ماندگاری حیات این نهاد و زندگی شمار فراوانی از نقیبان عصر ایلخانی میپردازد، به دلایل عام و خاص این رویکرد نیز توجه میکند و پیآمدهایش را بهویژه در زمینه گسترش تشیع امامی توضیح میدهد.
شاید فرمان تأسیس این دیوان از آن روی بوده باشد که سادات علوی، رقیبان سیاسی خاندان عباسی به شمار میرفتند و خلافت عباسی پیوسته از آنان بیمناک بود.
با توجه به اینکه نقیبان به دلیل نقابت خود از وضع مناسب اقتصادی برخوردار میشدند، این پیشه بیگمان بسیار وسوسه انگیز بوده است؛ زیرا صاحبان آن بیشتر سرپرست اوقاف بودند و یکدهم (عشر) درآمد اوقاف به آنان میرسید (همان، ص207).
این خود از دلایل یکپارچگی و اتحاد سادات و نقیب النقبا با یکدیگر به شمار میرفت و موجب قدرت بیشتر آنان در جامعه میشد.
فزونی گرفتن شمار سادات و حضور آنان در همه شهرها و حتی روستاهای ایران در دوره ایلخانان مغول، از علل گسترش چشمگیر تشیع امامی در آن روزگار بود.
عواملی مانند ارتقای شخصیتهای برجسته علمی و سیاسی تشیع در نظام مدیریتی آن روزگار و کمکهای گوناگون آنان به روند تشیعپذیری جامعه، کوشش بیشتر علمای شیعه در حلة عراق و توجه ویژه به جامعه سادات و احیا و تقویت نقابت، به گسترش این مکتب کمک کردند.