چکیده:
هدف اصلی این مقاله «بازنمایی دیدگاههای ماکسین گرین درباره فضای عمومی و دستاوردهای مهم آن برای بازاندیشی در رفتار تربیتی در مدارس» است؛ بنابراین نخست بر این نکته تاکید شده است که فضاهای عمومی، مکانهای مهمی برای بحث، تبادل آزادانهی افکار و اطلاعات، بدون هرگونه ترس و تهدید دربارهی طیف وسیعی از تناقضها، اختلافها و ابهامهای انسانی هستند که هر فرد در عین اینکه صداهای دیگران را میشنود، صدای خود را منعکس میکند. آنگاه، ضمن توصیف و نقد فضای تربیتی حاکم بر مدارس فعلی، با ابتنا به اندیشههای گرین تصریح شده است که «فضای عمومی میتواند بستر تازهای را برای فراتر رفتن از استانداردهای آموزشی فراهم کند و زمینهساز تحقق عاملیت، آزادی، دموکراسی و جهان مشترک در تربیت فراگیر باشد».
خلاصه ماشینی:
"این در حالی است که با ورود به عصر پسامدرن و سیطره تصاویر و روایتها در زندگی بشر و سیطره این تفکر که کار اندیشه دیگر نه بازنمایی واقعیت، بلکه بازآفرینی نشانهها و ترکیب آنها است، این نیاز پیدا شده است که به گفتهی رورتی بر خلق واقعیت بیش از کشف حقیقت و دادههای گذشته تأکید شود (باقری و سجادیه، 1384)، بهگونهای که انسان را برای ورود به اقلیمهای امکان، بهطور هوشمندانه درگیر ساخت و آفرینش کند و او را از بالاترین درجهاش که همان دارا بودن قدرت خلق و ارائه تفاسیر متفاوت است، در نظر گیرد (گرین، 1995a؛ بگتو<FootNote No="43" Text=" Beghetto"/>، 2008) تا قدرت اراده خویشتن را اداره کرده، علیه دشواریها، کمبودها، خلأها و ناتوانیهای زیستی بجنگد و صدای فردی خود را رها سازد.
تربیت نیز نباید معطوف به یادگیری واقعیتها و انباشتن دانش بلکه باید ناظر به پرورش ذهن، برای عادت به فکر کردن، توسعه تواناییهای فرد برای مشاهده جهانهای مختلف و ابراز خود باشد؛ بنابراین، سؤالی که مطرح میشود این است که با وجود ساختار رسمی مدارس و سلطهی طبقهی حاکم، چگونه و به چه روشی میتوان صدای دیگران را شنید و وارد جهانهای دیگر شد؟ این مقاله به دنبال پاسخ به سؤال بالا، قصد دارد «فضاهای عمومی<FootNote No="44" Text=" Public spaces"/>» را بهعنوان راهحلی برای مسئله کنونی تعلیم و تربیت و شنیدن صداهای مختلف مطرح سازد.
بهعلاوه، هدف گرین از تشکیل این فضای عمومی (بهویژه در مدرسه) آن نیست که معلمان و دانشآموزان به حقایق بدون تردیدی برسند، بلکه این است که دیگران با استفاده از این روش، نسبت به هستی خود و ایدهها و ارزشهای خود و دیگران آگاه شوند، آنها را به نقد بکشند و ایدههایی متفاوتتر و خلاقتر نیز ارائه دهند؛ بنابراین، این دیدگاه استعداد زیادی برای ایجاد اجتماع مدارس رهاییبخش<FootNote No="89" Text=" Emancipatory schools"/> و یک نظریه رهاییبخش قوی برای تعلیم و تربیت دارد."