خلاصه ماشینی:
اکنون پرسش اصلی -که به نظر ملوچی مهم ترین پرسش در حوزة جنبش های اجتماعی است - آن است که چگونه در یک چنین جامعه ای و در چه روندی "کنشگر نسبتا واحد" و جنبشی که او در آن شرکت می کند به منزلۀ "امری تجربی که به نحوی یگانه محقق " می شود را می توان همچون یک پدیدة جمعی مورد مطالعه قرار داد؟ یعنی چگونه عوامل متعدد عینی و ذهنی ، بیرونی و درونی ، ساختاری و بزنگاهی را می توان کنار یکدیگر نشاند و اثبات کرد که این ها همه به شکل گرفتن یک کنشگر جمعی و کنشی می انجامند که می توان برای آن صفت جمعی قائل شد؟١٩ برای پاسخ به این پرسش ، ملوچی پیشنهاد می کند که جنبش های معاصر را به منزلۀ "ساختارهای کنشگری " به شمار بیاوریم ، ساختارهایی که توان ایجاد اهداف واحد، منافع مشترک و قدرت تصمیم گیری را برای افرادی که در آن شرکت می کنند به وجود می آورند٢٠.
٢٩ بحث اینجا بر سر آن است که به فرض اینکه چنین نیرویی در بیرون از نهادهای سنتی سیاست ورزی شکل بگیرد، این نیرو در چه ارتباطی با این نهادها قرار خواهد گرفت و آیا کارکردهای آن ها را که همان "تولید جامعه " باشد تقویت می کند یا تضعیف ؟ متأسفانه با ارجاع به خود اندیشۀ لاکلائو نمی توان پاسخی برای این پرسش یافت ، زیرا مفروض او آن است که یکی از دلائل بر آمدن جنبش های اجتماعی دقیقا آن است که احزاب سنتی -در اینجا مشخصا احزاب چپ - دیگر کارکرد خود را به عنوان نهادهایی که توان تولید جامعه را دارند، یعنی نهادهایی که توان طرح و حل پرسش های ریشه ای (رادیکال ) را داشتند، از دست داده اند.
(, Sociologie de l‘institution, Paris, Belin, 2011 37 - Frederic Sawicki, » Partis politiques et mouvements sociaux : des interdependances aux interactions et retour.