چکیده:
لاک یکی از بزرگترین فیلسوفان لیبرال و آمپرسیست غربی است که تمدن و فرهنگ غرب مدرن، برپایه ای آراء و افکار او بنا شده است. اصول و مبانی فکری فلسفی لاک شالوده فرهنگ لیبرال و دنیوی جهان مدرن را تشکیل میدهد. گفتمان حقوق بشر به عنوان گفتمان غالب و مسلط دنیای امروز، تا حدودی زیادی مبتنی بر اندیشههای محوری لاک در موضوع فلسفه حقوق، سیاست و دین است. نگرش سکولار و لیبرالی لاک در مسائلی چون، دین و دولت، و اعتقاد به خداشناسی تجربی و عقلی، اصل استقلال و عدم ولایت انسانی بر انسان دیگر و اکتفا به عقلانیت ابزاری، از جمله مهمترین اندیشههای لاک است که حقوق بشر و نظام سیاسی سکولار - لیبرال را برای غرب مدرن به ارمغان آورده است.
خلاصه ماشینی:
"نگرش سکولار و لیبرالی لاک در مسائلی چون، دین و دولت، و اعتقاد به خداشناسی تجربی و عقلی، اصل استقلال و عدم ولایت انسانی بر انسان دیگر و اکتفا به عقلانیت ابزاری، از جمله مهمترین اندیشههای لاک است که حقوق بشر و نظام سیاسی سکولار - لیبرال را برای غرب مدرن به ارمغان آورده است.
از این رو، از دید لاک، هدف اصلی انسانها از پیوند خوردن در درون یک تنواره سیاسی،<EndNote No="236" Text="لاک در توضیح اصطلاح تنواره سیاسی آورده است: منظور و درک من از «تنواره سیاسی» نه یک دموکراسی یا هر شکل دیگری از حکومت، بلکه هر اجتماع مستقلی است که در زبان لاتین آن را «سیویتاس» (civitas) مینامند.
در مجموع، در وضعیتی که هرکس خودش مجری و کیفر دهنده افراد متجاوز به حقوق باشد، برای همیشه تحملپذیر و قابل اعمال نیست و این شرایط برای یک مدتی ممکن است و این قانون، برای همیشه یا مدت طولانی، ناملایمات و مخاطرات در پی دارد که سرانجام، انسانها را وادار میسازد خود و با رضایت کامل خود این آزادی و این شرایط را تغییر دهند و وارد جامعه سیاسی و قرارداد اجتماعی شوند.
این نکته از یکسو، و نکته قابل پرسش دیگر اینکه، اگر وضعیت طبیعی وضعیت آزادی کامل است، چرا باید از این وضع عبور نماییم، و چه دلیلی وجود دارد که جامعهی سیاسی و دولت تشکیل دهیم؟ یکی از شارحان نظریهی آزادی در فلسفه هابز و لاک که به خوبی بحث آزادی این دو فیلسوف غربی را تحلیل و به رشتهای تحریر در آورده است، در تبیین آزادی طبیعی لاک نوشته است: در وضع طبیعی که مردمان از آزادی طبیعی سود میجویند، ثبات به حد کفایت وجود ندارد که برای همیشه آنان را در وضع صلح و امنیت نگه دارد."