چکیده:
زبان دین شیوهی بکار بردن زبان است که به موجب آن ماهیت گزارههای دینی و ویژگیهای آن را بیان میکند. واقعنمایی و غیرواقعنمایی از ویژگیهای زبان دین است. مقصود از واقعنمایی بدین معناست که گزارههای دینی، حاکی از صدق و کذب ناظر به واقعیات خارجی است و صرفنظر از شرایط ادراکی و روانی گوینده، این گزارهها به واقعیتی خارجی ورای خود ناظر است. اما غیرواقعنمایی بدین معنا که گزارههای دینی از هیچگونه واقعیت خارجی حاکی نبوده و بدون پشتوانه واقعی و غیرقابل صدق و کذب است.
علامه بهطور صریح درباره واقعنمایی و غیرواقعنمایی زبان دین سخن نگفته، اما از خلال موضعگیریهای او در ارتباط با دیدگاههای گوناگون واقعنما و غیرواقعنما، میتوان به این رهیافت رسید که در رویکرد وی، نظریه زبان ترکیبی، تصویر واقعبینانهتر از سیمای زبان دین و قرآن ارائه میدهد. بدین معنا، که علامه گزارههای دینی را ترکیبی از انشاء، اخبار، رمز، تمثیل، کنایه، حقیقت و مجاز دانسته و میگوید؛ قرآن دارای ساختاری است که تمام انواع زبان را به صورت تلفیقی و به تناسب نوع مخاطبان و افق فهم آنها، در راستای جهانبینی الهی، به کار گرفته است. ضمن اینکه برخی تحلیل-گران بر نظریه نمادین اصرار نموده و در مقابل، عده¬ای با این دسته مخالفت کرده و آنها را متاثر از فرهنگ وارداتی غرب دانسته و جانب نظریه عرفی را گرفته¬اند. برخی بر نظریه تمثیلی و برخی بر نظریه اسطوره¬ای پافشاری نموده¬اند اما دلیل این گروه¬ها هرچه باشد، حکایت¬گر ادعای انطباق آیات قرآن بر زبان ترکیبی است.
خلاصه ماشینی:
""/> مسئله نمادین بودن زبان دین را نسبت به قرآن نیز میتوان با پیش کشیدن این سؤال مطرح نمود که آیا آیات قرآن به زبان نمادین و سمبلیک ایراد و القاء شدهاند یا خیر؟ اگر آری آیا تمام بیانات آن سمبلیک است یا بخشی از آن؟ اگر تماما نمادین نیست، در چه موضوعات و کدام قلمروها از زبان نمادین استفاده شده است؟ و بالأخره اینکه بیانات سمبلیک یا مجازها و کنایات و استعارات و تمثیلات موجود در قرآن چیست؟ از دیگر دیدگاههای مطرح در بحث زبان دین نظریه رمزی بودن زبان دین است<EndNote No="327" Text=" از جمله کسانی که از این رویکرد طرفداری میکنند برخی از عارفان (صوفیه) و فرقه باطنیه است که همه آیات قرآن حتی ظواهر آن را در معنای باطنی و غیر ظاهری تفسیر و تأویل کردهاند و معتقدند که ظواهر آیات، مقصود اصلی قرآن نیست؛ بلکه هر آیهای، معنای اشارهای و رمزی دارد که عالمان ظاهرگرا از آن بیاطلاع اند.
از سوی دیگر از آنجا که هدف قرآن هدایت مردم در صحنه زندگی است وارد شدن در این صحنه، «بدون داشتن و بهکارگیری زبانی به متناسب هر بعدی از وجود آدمی و به فراخور هر نیازهای اساسی او در راستای اصل هدایت، بیان ویژه با لحنی مخصوص و مؤثر القا کند، میسر نیست، لذا در متون دینی، گاه وجدان فطری انسان مورد نهیب قرار میگیرد، گاه عواطف مورد تحریک است، گاه به زبان قصه و تاریخ سخن گفته میشود، گاه لب به اندرز گشوده میشود، گاه الگوهایی از انسان کامل معرفی میشود و گاه از تکالیف و احکام و حقوق سخن به میان میآید، مجموعه اینها به زبان دینی، ویژگی خاص میدهد که آن را در زبانهای تک ساحتی همچون زبان علم و فلسفه و امثال آن نمیتوان یافت»."