چکیده:
ﻧﻮﺷﺘﺎر ﺣﺎﺿﺮ، ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﻌﺮﻓﺖ از دﯾﺪﮔﺎه ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ روش ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ای ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﯾﮑﯽ از ﻣﺒﺎﺣﺚ ﻣﻬﻢ و اﺳﺎﺳﯽ در اﻧﺪﯾﺸﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ، ﺑﺤﺚ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﻌﺮﻓﺖ و ﺷﻨﺎﺧﺖ اﺳﺖ. اﯾﺸﺎن ﻫﻢ در ﺿﻤﻦ ﻣﺒﺎﺣﺚ ﻓﻠﺴﻔﯽ و ﻋﻘﻠﯽ و ﻫﻢ در ﺿﻤﻦ ﻣﺒﺎﺣﺚ ﺗﻔﺴﯿﺮی و ﻗﺮآﻧﯽ ﺧﻮد، ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﻬﻢ ﭘﺮداﺧﺘﻪ اﺳﺖ. اﯾﻦ ﻗﻠﻢ، ﮐﻮﺷﯿﺪه اﺳﺖ دﯾﺪﮔﺎه ﻫﺎی اﯾﺸﺎن را ﭘﯿﺮاﻣﻮن ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﻌﺮﻓﺖ، از ﻣﯿﺎن آﺛﺎر اﯾﺸﺎن ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﺗﻔﺴﯿﺮ ﮔﺮاﻧﺴﻨﮓ اﻟﻤﯿﺰان اﺳﺘﺨﺮاج ﮐﻨﺪ. ﺣﻀﺮت ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺷﻨﺎﺧﺖ و ﻣﻌﺮﻓﺖ اﻧﺴﺎن را ﻋﻘﻞ، ﻃﺒﯿﻌﺖ، ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﺗﺎرﯾﺦ، دل )ﻗﻠﺐ( و ﻏﯿﺐ )وﺣﯽ( ﻣﯽ داﻧﺪ و در ﭘﺮﺗﻮ آﯾﺎت و روﯾﺎت و ﺑﺎ ﺗﮑﯿﻪ ﺑﺮ ﻣﺒﺎﻧﯽ ﻣﻌﺮﻓﺘﯽ اﺳﻼم، آن ﻫﺎ را ﺷﺮح و ﺑﺴﻂ ﻣﯽ دﻫﺪ. ﺑﻪ ﻧﻈﺮ اﯾﺸﺎن اﺣﮑﺎم ﮐﻠﯽ و ﻣﺒﺎﺣﺚ ﻋﻠﻤﯽ از ﻣﻨﺒﻊ ﻋﻘﻞ اﻧﺴﺎن ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﻣﯽ ﮔﯿﺮد؛ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻧﻈﻢ و ﻋﺠﺎﯾﺐ ﻣﻮﺟﻮد در ﻃﺒﯿﻌﺖ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﻨﺒﻊ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺧﺎﻟﻖ و ﺧﺪای ﯾﮕﺎﻧﻪ ﺑﺎﺷﺪ؛ ﺗﺎرﯾﺦ ﻧﯿﺰ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﻨﺒﻊ ﺑﺴﯿﺎری از آﮔﺎﻫﯽ ﻫﺎ، ﻋﺒﺮت ﻫﺎ، آﻣﻮزه ﻫﺎ، ﺑﻪ ﺑﺸﺮ ﺧﺪﻣﺖ ﮐﻨﺪ؛ ﻓﻄﺮت در ﺷﻨﺎﺧﺖ اﻋﻤﺎل و رﻓﺘﺎر ﻧﯿﮏ و ﺑﺪ ﺑﻪ اﻧﺴﺎن ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و وﺣﯽ در ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺳﻌﺎدت، رﺿﻮان اﻟﻬﯽ، ﻣﺼﺎﻟﺢ و ﻣﻔﺎﺳﺪ اﻣﻮر و... دﺳﺖ ﻣﺎ را ﻣﯽ ﮔﯿﺮد.
خلاصه ماشینی:
"آنچه از علوم که مربوط به خواص اشیاء خارجی است ، طریقی که خدای سبحان بشر را به آن طریق به سوی آن علوم هدایت میکند طریق حس است ، و آنچه از علوم کلی و فکری که چون بدیهیات عقلی نه ربطی به اعمال خوب و بد انسان دارد و نه ربطی به خواص اشیاء، این گونه علوم را خدای تعالی به تسخیر و اعطاء به انسان میدهد، و این تسخیر و اعطاء چنان نیست که حس بتواند آن را ابطال کند، و یا انسان در حالی از حالات از آن بینیاز شود، قسم سوم علومی است مربوط به اعمال آدمی و اینکه چه اعمالی صالح و چه اعمالی فاسد و فساد انگیز است ؟ چه اعمالی تقوا و چه اعمالی فجور است ؟ خدای سبحان آن را از طریق الهام و افکندن در دل ها و کوبیدن در فطرت به انسان میدهد و قسم سوم که در اصل به الهام الهی بر میگردد، تنها زمانی در عمل انسان مفید واقع گشته و اثرش تمام میشود، که قسم دوم از علوم انسان درست به دست آمده باشد، و بر درستی و استقامت رشد کرده باشد، هم چنان که درک عقلی نیز وقتی حاصل میشود که عقل به سلامتی خود باقی مانده باشد و آن تا زمانی است که تقوای دینی و دین فطریش را از دست نداده ."