چکیده:
در این نوشتار، دو مقطع زمانی «غیبت» و «ظهور» به تصویر کشیده شده است. مقطع غیبت تداعیکننده جامعه عصر غیبت به سرپرستی ولی فقیه و مقطع ظهور، بیانگر جامعه عصر ظهور به سرپرستی امام مهدی(عج)است. جامعه عصر ظهور به عنوان «جامعه منتظر» و جامعه عصر غیبت به عنوان «جامعه منتظر»؛ از نظر غایت شناختی و کارکرد شناختی همپوشانی دارند. یعنی جامعه منتظر که جامعه ولی فقیه باشد، در جهت رسیدن به غایت و هدف جامعه مهدوی نظیر عدالت، معنویت، انسانیت، دیانت خدامحوری و اخلاق محوری حرکت میکند. پس، از جمله اهداف و غایات مهم نظام جهانی مهدوی، تحقق عدالت در گستره جهانی در همه ساحتها و ابعاد زندگی بشر است. تحلیل مبنایی اجرای عدالت مهدوی در عصر غیبت، به واسطه ترابط و نسبتی که میان دو جامعه عصر ظهور و عصر غیبت بر قرار است، توجیه میشود. بر این اساس، جامعه عصر ظهور، جامعه الگو و جامعه عصر غیبت، جامعه الگو¬پذیر معرفی میشود. در این نوشتار، رابطه لزومی میان جامعه عصر غیبت با جامعه عصر ظهور با روش عقلی و متد نقلی توجیه پذیر شده و دادههای عقلی، همراه با تحلیل نظری، همراهی جامعه ولی فقیه با جامعه مهدوی را در تحقق عدالت مبرهن میسازد.
In this paper، two time periods of “Occultation” and “Appearance” has been depicted. The juncture of Occultation associates the society at the age of Occultation led by a qualified faqih and the Appearance time represents the society of the age of Appearance led by Imam Mahdi (A.S). The society at the age of Appearance as the “expected society” and the society at the time of Occultation as the “waiting society” overlap each other in terms of cognitive goal and function. That is the waiting society which is the society of the qualified faqih moves in the direction to reach the ultimate goal of Mahdavi society such as justice، spirituality، humanity، God- and ethics-centered religiosity. Therefore، among the important goals and objectives of the Mahdavi world system is the realization of justice in the global context in all aspects and dimensions of human life. The fundamental analysis of implementation of Mahdavi justice at the Occultation period is justified by the ties and relations between the two societies of the time of Appearance and the time of Occultation. Accordingly، the society of the time of Appearance is introduced as the modeling society and the society of the Occultation period is introduced as the model-accepting society. In this paper، the necessity relation between the societies of the Occultation period with that of Appearance era is justified with a rational-transcendental method and the rational data، along with the theoretical analysis، makes the accompanying of the qualified faqih’s society with Mahdavi society in the realization of justice obvious and clear.
خلاصه ماشینی:
یعنی اصل نیابت، به عنوان حلقه اتصال میان دو جامعه مزبور عمل کرده و به نحوی مشروعیت بخش این ارتباط و توجیهگر تحقق شاخصههای جامعه ایدهآل مهدوی، نظیر عدالت در جامعه عصر غیبت و حکومت ولی فقیه میباشد.
از این رو، جامعه ولی فقیه در عصر غیبت به عنوان حکومت نایب امام زمان(، مرتبه نازله و رقیقه جامعه منوب عنه، یعنی جامعه ایدهآل مهدوی است.
بیشک برای جامعه عصر غیبت که با اصل نیابت و نظریه ولایت فقیه معنا پیدا میکند؛ جامعه ایدهآل مهدوی با شاخصههای متعالی، در واقع کمال و هدف نهایی محسوب میشود.
یعنی رسیدن به جامعه مطلوب مهدوی که دارای شاخصههای خدا محوری، عدالت محوری، دین محوری، اخلاق محوری و انسانیت است؛ کمال نهایی و هدف اصلی جامعه عصر غیبت، با سرپرستی ولی فقیه تلقی میشود.
در عصر غیبت که عصر پنهان زیستی امام زمان( است و مردم و جامعه از حاکمیت و سرپرستی ایشان محروم میباشند؛ بر اساس دادههای روایی، ولی فقیه در این دوره نایب و جانشین امام زمان( میباشد که این جانشینی و نیابت اقتضا دارد تا ولی فقیه در جهت تبعیت از امام مهدی(، اولا، سرپرستی جامعه را قبول کرده و به تشکیل حکومت اسلامی اقدام کند؛ ثانیا، اهداف و شاخصههای نظام مطلوب مهدوی را در میان جامعه عصر غیبت اجرایی و عملیاتی کند که از جمله آنها مقوله «عدالت» است که هم در قالب غایت و هم در قالب شاخصه نظام مهدوی قرار دارد و ولی فقیه، به عنوان جانشین امام زمان( در عصر غیبت، باید به اجرا و گسترش آن مبادرت ورزد.