خلاصه ماشینی:
"بر این اساس است که میتوان سعدی نامه یا بوستان سعدی را به جرأت شعر خوانده و انگیزش و تأثیر روایات حماسی شاهنامه را شعریت نام نهاد و برای این مقصود،لازم نیست که تصاویر خیال بهطور متراکم،در هیچ یک از این اشعار حضور یابند و یا اختصاصات ساختاری و ابداعات زبانی در آنها به طرزی فشرده و چشمگیر جلوه کنند به این ابیات از الهینامهء عطار نیشابوری بنگرید: ببریدند دزدی را مگر دست نزد دم دست خود بگرفت و برجست بدو گفتند کای محنت رسیده چه خواهی کرد این دست بریده چنین گفت او که نام دوستی خاص بر آنجا کرده بودم نقش ز اخلاص ز دستم گرچه قسمتی جز الم نیست چو بر دست است نام دوست غم نیست 1 حجم سرودههای رحماندوست و میزان اشتهار او به عنوان شاعر کودکان،به مراتب از کیانوش بیشتر است،بهطوری که این اشتهار،وی را در نزد عامه، نماینده شعر کودک امروز معرفی میکند در این ابیات نه از تصویر خیالهای متراکم نشانی مییابیم وننه در شگفتکاری زبان خیره میمانیم.
باری،به نظر میرسد که این چهار پارهء کودکانهء رحماندوست،با برخورداری از تصویر خیال که برای ارائه آن از تشبیه استفاده شده و نیز با بیانی پارادوکسی در پایان شعر آمده،به کلی از آنچه در ابیات میسری و با مضمونی همانند سروده شده است،تفاوت میکند: یک هفته لق بود دندان مقداد دیشب سر شام دندانش افتاد آیینه آورد خود را در آن دید تا دید خود را خندید و خندید زبان ساده و مردمگرای شعر عصر مشروطه و سپس نوآوری نیما در شعر،به همراه گسترش نهضت ترجمه و رواج فرهنگ سادهنویسی،هر یک در فراهم آوردن زمینهای برای پیدایش شعر کودک موثر بوده است زیرا که میدید چون پیرزنها از دست داده دندان خود را با خنده میگفت مقداد این را: هم بچه هستم هم پیر حالا5 به این ترتیب،شعر رحماندوست،در اقلیم نظم نمیگنجد و مجال ورود به عرصه گاه شعر محض را پیدا میکند،اما باز در جوهره و قابلیتهای شعری آن،نزد منتقدان چند و چون بسیار است."