چکیده:
رهاییبخشی و آزادسازی بشر از قیودی که رهآورد ساختار، اصول، و ارزشهای نظام مسلط بینالمللی است، عاملی برای طرح نظریات بازاندیشانهای در روابط بینالملل گردیده که وجه مشترک همة آنها، تغییر نظم و نظام موجود و تلاش برای پیریزی نظمی نوین و مطلوب در نظام بینالملل است.
نظریه انتقادی روابط بینالملل، با تاکید بر مولفههایی چون آزادی، عقلانیت و نیز نقد تجربهگرایی سنتی و علمگرایی محض، تلاش بسیاری برای نقد وضع موجود، فراهم آوردن زمینهای برای امکانپذیر نمودن رهایی در سیاست جهانی و نیز تحقق زیست اخلاقی در نظام بینالمللی دولتها به عمل آورده است. همچنین، به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی، نیز شاهد طرح گستردة مباحث انتقادی نسبت به نظم و نظام بینالملل هستیم.
این مقاله با بهرهگیری از روش توصیفی ـ تحلیلی، و نیز مطالعه اسنادی، به بررسی تطبیقی مفهوم رهاییبخشی از نظر امام خمینی و نظریه انتقادی روابط بینالملل پرداخته و علاوه بر بیان راهکارهای تحقق رهاییبخشی در نظام بینالملل، وجوه اشتراک و افتراق این دو رویکرد را نیز بررسی کرده است.
Liberation of man from the shackles of structure, principles, and the values of hegemonic international system has become a factor for introducing revised views in international relations, all of which in common tend to make a change in the status quo and to lay the foundation for a new and desirable international system.
The critical international relations theory emphasizes on such factors as freedom and rationality, and pursues a critical approach to traditional empiricism and absolute scientism. In the meantime, this school of thought criticizes political status quo, and tries to pave the ground for the realization of liberation in world politics and ethical life in the international system for the states. Following the victory of the Islamic Revolution in Iran under Imam Khomeini, a wide range of discussions on critical approach toward international order and system was presented.
This paper follows a descriptive-analytical approach along with documentary study to make a comparative analysis of the concept of liberation in view of Imam Khomeini and the critical international relations theory. In addition to presenting solutions for realization of liberation in international system, we will cover in this work the differences and similarities between the two approaches.
خلاصه ماشینی:
٢) ماهیت و نقش قدرت و هنجارها در نظام بین الملل از منظر امام خمینی و نظریه انتقادی ١-٢) ماهیت قدرت در نظام بین الملل قدرت و نحوة توزیع آن به عنوان کلیدواژه رهیافت سنتی روابط بین الملل ، همواره یکـی از مسـائل مورد انتقاد بوده است ؛ چنانچه رابرت کاکس به مدلولات توزیع ناعادلانۀ قدرت بین المللی موجود اشاره میکند و نشان میدهد که چگونه توزیـع ناعادلانـۀ ثـروت بـه نفـع کشـورهای سـرمایه داری پیشرفته عمل میکند و به آنها کمک میکند تا کشورهای دیگر را مورد استثمار قرار دهند و سلطۀ خود را دورادور جهان پیش برند (٢٢٧ :١٩٨١ Ashley).
از همین روی، امام خمینی در ترسیم آیندة آرمانی مورد نظر خویش از نظام بین الملـل ، ضـمن غیر مشروع تلقی نمودن نظم موجود، و نیز تأکید بر لزوم بهره گیری ملت های تحت ظلم و سـتم از ابزارها و سازوکارهای انقلابی برای رهایی خود از سلطه مستکبران جهانی، این چنین میفرمایند: هان ای مسلمانان جهان ، و مستضعفان تحـت سـلطۀ سـتمگران ، بپـا خیزیـد و دست اتحاد به هم دهید و از اسلام و مقدرات خود دفاع کنیـد و از هیـاهوی قدرتمنـدان نهراسـید کـه ایـن قـرن بـه خواسـت خداونـد قـادر، قـرن غلبـۀ 1 .
نتیجه گیری از بررسیهای صورت گرفته میتوان این گونه نتیجه گرفت کـه هرچنـد رهـاییبخشـی ملـت هـا از محدودیت های نظام سلطه ، محوریترین عنصر مشترک در هر دو رویکرد ــ نظریه انتقادی روابـط بین الملل و اندیشه سیاسی امام خمینی ـــ اسـت ، امـا بـه علـت وجـود جهـان نگـرش هـای متفـاوت ، تجویزهای مختلفی نیز برای نیل به این مفهوم ـ رهاییبخشی ـ از سوی نظریه پـردازان و چهـره هـای شاخص این دو رهیافت ارائه میشود.